دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

۲۰ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز رفتیم مراسم. دم خونه طناز اینا!

رفتیم کتاب خریدم با محدثه... کتاب شهید همت ...همین دیروز دوباره اون پیکسل رو دیدم و دوباره دلم خواست بیشتر بشناسمشون... واقعا ممنون...❤❤😘😘

امروز کتاب شهید همت و کتاب استاد عشق... الحمدلله رب العالمین...

قرعه کشی کربلا ک روزی م نشد...

وقت رفتن برای دیدن کتابا، ی خانومه صدامون کرد. واسطه بود برای ازدواج. نمی‌دونم یهو چجوری شد ک پرسید خونواده ت همینطوری ن یا نه؟ محدثه فهمید...دلم میگه نفهمید اما خب شنید اول حرفامونو!

بعدش خانومه گفت خبر میدن. از محدثه پرسید شما چی؟ محدثه گفت من اینجا دانشجو ام و نشد ک ادامه پیدا کنه. واسه هرکس یه جور سخته... می‌بینی؟...

خدایا واقعا شکرت بابت اینکه اتاق دارم.... خونه دارم.... زندگی خوابگاهی و خونه دانشجویی واقعا سخته...انگار یه چیزی کم داره... واقعا خدا جونم شکرت.

بعدش سخنرانی استاد و مداحی ... روز تولد امام رضا ع و دم غروب و زیر آسمون و مداحی و شور جمعیت... خیلی خوب بود..دعا کنی زیر آسمون..دم غروب... روز مبارک... دسته‌جمعی.. الحمدلله رب العالمین...خدایا عمیقا شکرت عزیزدلم.

بعدش با مرجان تا دم مسجد رفتیم. مرجان رفت داخل مسجد برای نماز و به من پیشنهاد کرد ک برم سمت مزار شهدای میدون. نمی‌دونستم مزار شهدا دارن! مرسی ک امروز دعوتمون کردید. توفیق دادید بهمون . افتخار دادید... ممنون❤.

داشتم می رفتم سمت اونجا، روی زمین یه چیزی بود ک رد شدم و برگشتم دوباره سمتش. نقاشی حرم بود. برای همین توجهم رو جلب کرد. برش داشتم و دیدم توش عکس کاشی کاری های حرمه... گنبد حرم❤ ... برای نقاشی... چقد حتی جلدش قشنگ بود...و هست. خدایا شکرت.

برش داشتم و اونجا یه میز بود مسوول فرهنگی و اینا. بعد ازشون پرسیدم گفتن برای ما نیست اما خیلی کثیف شده زیر پا مونده فکر کنم بتونید برش دارید و اگه اهل کار فرهنگی هستید ازش استفاده کنید.

نگاه کردم دیدم قیمت نداشت. مال شهرداری بود. حالا فردا میپرسم از دفتر مرجع إن شاءالله. ولی شک ندارم اینم از طرف مولای مهربونمون هست.... روز تولد شون... خواستن بگن عیدی کربلا روزی ت نبود ولی ما بازم حواسمون بهت هست... مرسی... واقعا مرسی... الحمدلله...

اونجا ک ازون خانما داشتم می‌پرسیدم ، خانم گ ن ج هم بودن! دیدمشون ولی ایشون ندیدنم. و نمی‌شناسن هم. یاد قم افتادم... اردو هفته دیگه..إن شاءالله...❤

رفتم مزار شهدای اونجا و می‌خواستم سوره های چله رو بخونم. یه خانمه اومد سمتم و سر حرفو باز کرد و شماره خواست برای امر خیر! توی یه روز دوتا شماره گرفتن... چنین جایی و چنین روزی... گفتم خانوادم مثل خودم نیستن، گفتن مهم خودتی ما هم همینیم...

مهربون بود. به دلم نشستن. دخترشون اومدن شماره رو یادداشت کردن.

حالا هرچی خیره. ولی این دوتا شماره گرفتنا و اون نقاشی... عیدی چهارم و پنجمم بود..مزار شهدا عیدی ششم...

دعا و حال خوب عیدی هفتم...

دوستای خوب و خیریه امام زمان ع عیدی هشتم...

هشت تا عیدی به نیت خودت حضرت عشق...

إن شاءالله خوب استفاده کنم. کمکمون کنید.

تولدتون بازم مبارک. تبریک ناقابل این بنده رو سیاه رو بپذیرید....

خیلی خیلی ممنون.

دوستون دارم.

مرسی خدا.

شب بخیر 😘

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۶
ترانه زندگی

عیدی سوم...

عکس خیلی خوب عسل توی گروه سپیدان از مشهد اواخر اردیبهشت بهشت... مشهد دم تولدم... حس و حال خوب‌‌‌‌...

انگار امام رضا می‌خوان بگن حواسمون هست اون موقع پیشمون بودی. ببین چقدر حواسمون بهت هست... روز تولدت میخواستی حرم باشی.... محقق شد... روز تولدت توی قطار سمت حرم حضرت عشق ع بودی....

حالام روز تولدم همون عکسه ها... تولد تو... تولد من...

مرسی... مرسی مولا.... مرسی آقا.... مرسی حضرت عشق ع... مرسی معین الضعفا.... مرسی غریب نواز عزیزم... مرسی غریب الغربا........

غریب ترین غریب ها.... چه غربتی کشیدی آقا.... جانم به فدایت...ک بخاطر عشق ب بنده های خدا چه چیزایی کشیدید.... دوستون دارم مولا. عشق جانم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۷
ترانه زندگی

هر دم از این باغ بری می رسد....

به به ...مرسی خدا... مرسی یا الله...

مرسی مولا جان.... مرسی اقام، امام رضا ع....

بی شک، یقینا اتفاقی نیست. واقعا ممنون.

حال خوب یعنی وقتی می ری یه کتابی که سالهاست رو داری ولی نخوندیش، بر میداریم بخونی، بعد از سالها امروز به دلت میفته که بخونیش! و میبینی وسطش یه کاغذ رنگی هست از حرم امام رضا ع.... وای خدایا..گنبدشون و پرچمشون... قیچی شده.... رنگ سبز... امروز... توی این حال و هوا...

مرسی که دور بودن جسمم ازتون هم پر از رحمته.‌‌.. پر از رحمت.... مرسی مرسی مرسی....

ظهر نشونه خدا... الان نشونه شما مولا.... یا الله.‌..❤❤😘😘

یعنی میشه تو قرعه کشی امروز اسمم برای کربلا دربیاد اقا؟😭 میشه به دل مامان بابا بندازی که برم؟ مولا‌‌‌... من خیلیییی کم لیاقتم بی لیاقتم اما شما اینهمه لطف دارید به ما. اینهمه امروز عیدی دادید بهم مولا... میشه این عیدی خیلی بزرگ رو هم بدین؟ یا الله.... همه چی دست خودت... همه چی مال خودت...❤❤😘😘

+ کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین ❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۰
ترانه زندگی

دیشب... ویس استاد و تلنگر شکستن بغض من..‌

هی زمزمه کردن... که :

آروم ندارم, یه نشونه میخوام واسه قلبم

جز این نشونه, واسه چیزی دخیل نمی بندم....

این دل تنهام, دوباره هوای تو رو داره...


بعد پست قبلی... نشونه امروز... به ۱۲ ساعت نکشید..

دورت بگردم من مهربانوی گل عشق من.. ... ❤❤😘😘

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۳
ترانه زندگی

باز آقا بطلب... که بیام به حرم....

شور و حال منی.... پر و بال منی... تو خیال منی...

........

خدایا....یا الله.... مرسی عشق جان دلم...

چهارشنبه با مریم اینا توی اتوبان یه بنر دیدم ک فقط رائفی پورش رو دیدم

تا اومدم بخونم رد شدیم ازش.

خیلی دلم می‌خواست بدونم استاد کجا برنامه دارن

خیلیم دلم میخواست امروز یه جای این مدلی برم.

بعد مثلا مرجان و خواهرش نتونن بیان ک منم نرم..گوشی زهرا هم خاموش باشه... که محدثه امروز ظهر اینو بفرسته...

قشنگ خدا داره میگه تا لحظه آخرم ناامید نشیم ک خدا همینجاست..❤️😍

یاد این آیه افتادم‌... که دیروز به استاد هدیه ش دادیم... ک استاد دعا کرد الهی در حق خودتونم مستجاب بشه... که ... که ....

که مرسی خدا.... ک از جایی ک فکرش رو نمی‌کنیم میرسونی روزی رو....

مرسی یا الله ... ممنون عشق جانم که هممممییییشه قلبمون رو آروم می کنی با نشونه هات.... درست وقتی که طناب به مرز پاره شدن می رسه...

إن شاءالله به زودی مشهد و کربلا خدا...

خدایا کاش رها شم. خودت میدونی چی میگم. من هرگز نمیتونم خودمو با ایشون مقایسه کنم. ولی دکتر غلامی میگفت آسیه نمیتونست با فرعون بمونه و از خدا خواست رهاش کنه از اون بساط گناه. و آسیه شهید شد. خدایا... آسیه نیستم. اما رهام کن. هرجور که خودت صلاح میدونید.. منو مال خودت کن خدای مهربون گل من...😘😘❤❤


وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۸
ترانه زندگی

دارن مصمم می شن برای رفتن.....

من باید چیکار کنم؟

امروز خونه عسل مهمونی بود. استاد❤. فال حافظ.

ما ز زیاران چشم یاری داشتیم...

استاد نگاه کرد و پرسید نیتت چی بود؟ لبخند زد. گفت درسته ک ب نفعت نبوده و نیست، اما تو آدمی نیستی که ناامید بشی....

چی بگم... آخرش حرف زدم باهاش ک میشه ی روز حضوری ببینمتون. گفت باشه❤... مرسی خدا...

بعدش عروسی سروناز. چقد گریه م بود وقتی ک اومد داخل. از خدا کمک خواستم ک حالم خوب شه. وگرنه میزدم زیر گریه، چه گریه ای...

داداشش رو دیدم. هم خودم هم مامان حس کردیم. یه لحظه نگاه کرد..

دعاهای مامانش و خود سروناز. ک الهی عروسی خودت. الهی بعدی تو... نمی‌دونم چرا حس ترحم بهم دست داد و چقدر بیزارم از این حس...

دلم ازدواج نکیخاد. دلم جدا شدن از این شرایط رو میخاد. اما ن با ازدواج. دلم تنهایی میخواد. خیلی تنهایی میخواد دلم. خیلی....خیلی خیلی....

مشترک ۴ دارن میرن مشهد. استادم داره میره. امشب با حال بدی که داشتم اومدم خونه، بعد اون ویس رو گوش بدی... صدای قطار و آهنگ دلم گرفته...

کافی بود. برای اینکه بغضم بترکه تا همین الان... برای باز شدن ابرای سیاه این دل سیاه و گرفته...

از هفته پیش ک کلاس نرفتم استاد یکی دوبار حالمو پرسیده بود. امروز قبل رفتن خونه عسل، عکس کاغذ کادوی تولدشو نشونش دادم گفتم اضافه همونه، بیارم براتون؟

گفت آره

بعد گفت حس می‌کنم رو ب راه نیستی و نمیگی...

گفتم خوبم و بهترم

گفت استاد صباغ چی خوبه. مخصوصا اگه در مورد کلاسه، با خودت حمل نکن...

ک عکس دادم گفتم اینم شاهد خوب بودنم، و گفتم اگ نیاز سه شما و دکتر صباغ چی بهترین گزینه اید...

دیگه نگفتم ک من ی وقتایی مهر سکوت میخوره روی لبام و میدونم حالم بده اما انکار میکنم ، خیلی خنثی طوره حالاتم و تنها باید باشم...

نگفتم ک حالم بده اما نمیدونم چی باید بگم...

نگفتم ک چقد چقد چقد دلم گرفته این روزا....

اصلا از کجا می‌فهمه ک حالم خوب نیست؟ یه جلسه نرفتم ممکنه واسه هرکسی پیش بیاد. از کجا فهمید واسه کلاساس.

دیشبم ک نصف ایده های منو تو گروه مستند سازی گفته بود.

نمی‌دونم این بشر آیا واقعا فکرو میخونه؟ دارم بهش شک میکنم مث استاد مظلوم. ک میبینه. چشام میسووووزه از گریه...

آخ ک چ گریه ی خوبی...

چقد دلم تنگه حرمه.... نمیتونم بخوابم امشب..

شب تولد عشقمه و من چقدر ازش دورم... چقد شرمندشم، چقد حرف دارم براش، چقد غر دارم براش، چقد حرف عاشقونه دارم براش، چقد دلم برای نگاه کردنش تنگ شده، فقط نگاش کنم... چقدر دلم انرژی حضورش رو میخواد بیشتر از هروقت دیگه...چقد دلم میخواد ببینمش و گریه کنم... هی گریه کنم... هی گریه کنم.... ببینمش و بمیرم از بغض...و بغضمو با همه وجودم فریااااد بزنم. داد بزنم.... کاش ببینمش و بمیرم....

تولدتون مبارک حضرت عشق... تولدتون مبارک مولای من... تولدتون مبارک یا شمس الشموس... تولدتون مبارک یا غریب الغربا.............. تولدتون مبارک یا معین الضعفا..... تولدتون مبارک امام رضا علیه السلام جونم.

یا غریب الغربا.... مولا جانم هرگز غربتی ک شما چشیدی رو حس نکردم... ولی غریبم... خودتون میدونید دارم می میرم دیگه.... از سردرگمی. از تنهایی روحم. از غربت وحشتناکی که اینجا دارم.... مولا جانم خودتون دستمو بگیرید.....دست همه رو بگیرید. مث همیشه....

امام رضا ع جونم اومدنتون مبارک. ب خودمون مبارک. مرسی خدا ک بهمون امام رضا علیه السلام دادید...❤😘😘❤.

+ واسه سروناز خیلی خوشحالم. بی نهایت. خیلی خیلی خیلی. إن شاءالله ک خوشبخت و عاقبت به خیر بشه❤.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۴۴
ترانه زندگی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۹
ترانه زندگی

برای کلاس فردا استخاره گرفتم. چون استخاره قبلی برای شمس رفتن , در اومده بود ک خوبه اما فعلا اقدام نکنم، زمانش کوتاهه ولی ک باید صبر کنم برای اقدام. و مورد دومشم اینکه به مواردی که بهم مربوط نیست فعلا وارد نشم.


خب برای این کلاس استخاره گرفتم ک ببینم وقتش هست یا نه. همون طور ک حدس میزدم خوب نبود. یعنی بد بود. گفتن که دلیلشم اینه که شما دقیقا راه درست رو میدونید ولی نمیخواید قبولش کنید و این اشتباه بعدا براتون مشکل پیش میاره.

به حرمت حرف شما نمیرم خدا‌. کلاس بعدی ک مشترک هم هست ک چقدم دلم تنگشه، میفته ب زمان اردو دکتر جعفری. کلاس بعدیش میشه ۲۶ مرداد. إن شاءالله که تا اون موقع درست بشه. خدایا من نمی‌دونم منظورت از راه درست چیه ک دقیقا میدونم؟ کلاسمون عوض کنم؟ یا همون آخر مرداد منظورتون بود؟ یا مشترک ۶؟؟؟ خدایا کاش همون آخر مرداد باشه.... خدایا خواهش.... کمکمون کن. همه دنیا بگیرن از من، خدامو که نمی‌ذارم بگیرن ازم....❤❤❤ خدای من شمایی یا الله. نمی‌ذارم دنیا ازم بگیرتت. خودتم کمکم کن یا الله... عشق جان...😘😘❤❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۷
ترانه زندگی

داداش ابراهیم سلام. سلام برادر بزرگتر و معنوی م.

امروز داشتم توی کتابت می‌خوندم که چقدر آدمایی ک بقیه ب فکرشونم نمی‌رسیده‌ توسط شما و رفتار و مهرتون هدایت شدن..

داداش ابراهیم خودت کمک کن.. برای هدایت عزیزترینام توی زندگی. برای هدایت پدر و مادر ک خودت میدونی چقدر مهمه....

خدایا...عزیزدل من...😘😘

برادر ابراهیمم.. ملتمسانه منتظر اعجازتون هستم...... من بدم اما شما ب بدی من نگاه نکنید.. ببینید اونا، پدر مادر م ، خواهرم، و بقیه, چقدر خوبن و چقدر نیاز دارن که خدا رو پیدا کنن. خودتون خوبیاشونو ببینید. منم چشم امیدم به رحمت خداست که کل عالم هستی رو گرفته. پس خدایا توکل بر خودت... توسل بر چهارده معصوم (ع) ت. و مخصوصا حضرت مهدی (ع) . و با خواهش ملتمسانه از برادر بزرگ م آقای هادی و برادر کوچکم آقای دهقان ....

خدایا...

عشق منی یا الله... روح منی یا الله... یا الله و یا الله...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۱۹
ترانه زندگی

خدا جونم...

یا الله...

چقدر حالم بده. چقدر میخوامت خدا. نیازت دارم خدا.

خدا :((

خدا من چقد بدم ... چقد بدم خدا..‌‌‌.

چقدر مامان بابا منو دوست دارن و چقدر من ناشکرم. چقدر خودخواهم. چقدر خودبینم. چقدر پستم. خدا چقدر شرمم میشه از خودم. خدا بابا حالش اصلا خوب نیست. بی‌شک منم مقصرم توی این حالش.

خدا جیگرم کباب شد وقتی با چه غمی می‌گفت که کاش بخوابم و بیدار نشم. که چقدر دلم خواب ابدی میخواد. کاش من به جاش بمیرم خدا....

خدا فرصت جبران بهم بده. اگه چیزیش شه من می میرم از عذاب وجدان.

خدا قلبم سوخت و سوخت و سوخت وقتی که گفت روشا هم یه ماه منو نبینه یادش می‌ره... خدا خودت کمکش کن خدا.

خدا هیچ چی از شما بعید نیست. خدا خودت قلبشو ب نورت آروم کن و هدایت....

خدا من پستم آدم کن. بتونم خوب رفتار کنم. خدا حالم خیلی بده. خدا هدایت شه... خدا خودت میدونی چقد خصلت خوب داره. چقد آدم خوبیه... چقدر با گذشته. خدا خودت منم آدم کن. منه پست و حقیر رو.

چقدر ابله و پست و احمقم. ک اینهمه محبتشون رو ندیده میگیرم. خدا قلبم داره می می‌ره از فکر نبودنش... از فکر اینکه چقدر مقصرم. خدا بهم توان و فرصت جبران بده :(((((( 

خدا نذار تا آخر عمر خودمو نبخشم. نذار مث هنگامه بشه خدا. خدا خودت کمک کن :((((. خدااااا.....

خدا کاش سایه این مشروب لعنتی از سر این خونه برداشته میشد. اونوقت خیلی چیزا بهتر میشد. خیلی برکتا برمیگشت. خدا ولی الآنم میشه. با رحمت و نگاه شما همه چی میشه. خدا دل ب امیدخودت بستم. خدا از خودت میخام. خوب شدنش رو. و فرصت و توان جبران ب من حقیر رو هم.

خدایا خیلی محتاج نگاه و مهربونیتم مثل همیشه و خیلی بیشتر از قبل.

خدا.... قلب همه رو آروم کن. قلب من حقیر هم خودت با نور وجودت آرومم کن...😘😘

خدایا.....مرسی ک هستی. مرسی ک باهات حرف میزنم و مرسی ک می‌شنوی. مرسی ک می‌شنوی منو خدا...

خدا.... امشب گفتم سحر ذکر بذاره برای بابا توی گروه معجزه قرآن.

خدا اسم ش روشه. «معجزات قرآن». خدا من به معجزه ت ایمان دارم خدا. خدا دست خالی برم نگردون :(( . بابا خدا... بابا....

خدا سحر ختم قرآن امشب رو دعا برای بابا هم گذاشت. خدا خودت کمک کن. من ایمان و امید دارم به درگاهت نفس.... :((❤

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۹
ترانه زندگی