دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

۲۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

گفت خوبی؟
گفتم خوبم، با شک و با یه لحن خنده دار! دست خودم نبود! جوری که هردومون خندیدیم. گفت معلومه خیلی خوبی.
گفتم دعا کن. گفت خیلی مشهوده. گفتم جدا؟ با تعجب. گفت آره. گفت من از نگاهت فهمیدم. نگاهت خسته ست. حتی به سرعت معمول چشمت حرکت نمی‌کنه، آهسته تره. می‌دونی چی میگم؟ گفتم نه. گفت پس ولش کن، منی ک می بینم متوجه میشم نه خودت. گفتم یعنی عدم حضور؟ گفت هم عدم حضور..هم یه دزی از ناامیدی..
چقدر خوب منو فهمید!
گفت واتس یور پرابلم ترانه؟ نگاهش کردم. گفت دیروز میخواستم بیام پیشت اما حس کردم که بذار الان با خودش باشه، شاید بخواد تنها باشه.
و گفت حواسم هست، دال بر بی توجهی م نیست. تشکر کردم ازش.
خیلی لطف دارن.
نمیدونم چهره م چش شده! دیروز مریم رو دیدم سلام کردیم. ردیف پشتی م نشسته بود. یهو گفت ترانه چرا چهره ت غمگینه؟ با خنده ربطش دادیم که شروع دانشگاه ها:)) . یا سحر منو دید گفت سلام عه چه سرمایی خوردی :| ، سرما نخوردم که :|
دوست ندارم انقدر معلوم باشم.. مومن اندوهش تو قلبشه. البته خودم دارم جواب خودمو میدم :). مومن!!!! قابل مقایسه ست با من اخه؟
همه! حتی ظاهرشم نمی‌تونم داشته باشم... چه ادعاها... هنوز آدم نشدی؟!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۵۹
ترانه زندگی

یادش بخیر همین چند وقت پیش بود شبا زود می خوابیدم، خوب می خوابیدم :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۲۹
ترانه زندگی

آخه بی معرفت‌... برای غده ی تو سینه ت وقت حاملگیت نذر مشهد کردی...

حالا شد عیسی مسیح؟

+ لایو امشب امام رضا... ۱۹ فروردین، تولد امام جواد ع.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۲۶
ترانه زندگی
وقتی میان اینجا حالم بدتر میشه
باید خوب رفتار کنم و نمی‌تونم
چقدر غصه دارم..... میدونم حتی این اتفاق هم خیلی چیزای خوب داره تو خودش، اما مسأله اینه که نمیدونم باید چیکار کنم. نمی‌دونم چی درسته چی غلط. نمی‌دونم راهی ک تا الان می‌رفتم درست بوده یا نه. نمی‌دونم الان باید چیکار کنم. و کسی رو هم ندارم ک با توجه به منطق و عقاید خودم، بهم بگه... شک کردم به استاد بگم یا نه. حس میکنم می‌تونه کمکم کنه اما نمیدونم کار درستیه بهشون بگم یا نه. دلم نمیخواد تو موسسه باشه... یعنی دلم نمیخواد کسی متوجه بشه.
چقدر وقت آهنگ دیروز گریه کردم. ناخودآگاه. منی ک شب قبلش از شدت شوک اشکم نمیومد، وقتی آهنگ گذاشتم اشکام می ریخت همین طوری.... شونه هام می‌لرزید حتی! من! کسی ک جلوی مشاورش گریه نکرده مگر تو حالت هیپنوتیزم! چه گریه ی دلچسبی بود. چقدر دلم میخوادش بازم. فقط اون وقت گریه کردم و تو مترو همون روز ک شنیدم خبر رو... قبل و بعدش دیگه نه. نمی‌دونم چرا. ذهنم نمیخواد باورش کنه. 
حس میکنم از سر همون گریه ها بود که دیروز استاد دوباره بهم گفت خودت خوبی و هر موقع خواستی من هستم و خجالت نداره که. هم وقت خداحافظی و هم توی تلگرام وقتی ازشون عذرخواهی کردم.
آخه وقتی وقت خداحافظی پرسید خوبی؟ سرمو تکون دادم و با نیمچه بغض گفتم دعام کنید. حس کردم نگران شد. بنده خدا. الکی . اومدم خونه پیام دادم ک هیچی نیست و با خودم درگیرم و نگران نباشه. گفت درگیری با خود از قشنگ ترین مراحل هرکسیه. درسته. قبول دارم. گذروندم ازین درگیری‌ها. اما این یکی انگار جنسش فرق می کنه. این دفعه نمی‌دونم چی درسته چی غلط. این دفعه به کل رفتار و زندگی م شک کردم....

+ این روزا تپش قلب خیلی شدیدی دارم. مخصوصا وقتی میان... محکم و تند...
++ می دونم ناشکریه... اما خیلی سخته برم دانشگاه. برم اونجا هم نقش بازی کنم . . . . . . . . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۵۶
ترانه زندگی

چقدر حالم بدههه . دلم آشوبه. نمی‌دونم چی میخام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۲۴
ترانه زندگی

عصرش با سروناز قرار داشتم، می‌خواستم ماشین ببرم. دیدم آنقدر حالم بده، آنقدر دست و پام می لرزه که یا خودمو می کشم یا یه چیزی میشه... نرفتم. کنسلش کردم. اصن نمیتونستم هم ببینمش. با این حال.... 

پیام دادم به باران... فوری گفت میاد.... رفتیم فانوس. تو مترو همش گریه کردم. تو ایستگاه منتظرش بودم گریه کردم. اما چه فایده.

هم مامان هم باران بهم میگفتن یه رژ می‌کردی لااقل. نمیدونم چرا.

تو کافه داشت گریه م می گرفت باز.... الآنم... چه اهمیتی داره؟

چقدر مُردم امروز من....

حالم بده. الآنم بدنم یخ کرده. بهش که فکر می کنم...

+ سکوت غم از من، ترانه ز تو :((

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۰۰
ترانه زندگی

فکر کنم یه قسمت از قسمت های باقی مونده م تموم شد. مرد.

بدترین خبر عمرم رو شنیدم امروز .......

خاک بر سر من.. خاک بر سرم کنن...

گریه بعد از اتفاق به چه دردت می خوره خب؟ حالا که کار از کار گذشته... حالا که اتفاقی که نباید، افتاده، حالا هی گریه می کنی؟ حالا مثلا حتی جلوی اشکت رو توی مترو و ایستگاه نمی تونی بگیری؟ سر میز ناهار گریه ت می گیره و برای اینکه اشکات رو نبینن به بهونه جمع کردن غذا میری زیر میز و لبات رو گاز می گیری؟ دیگه الان؟ چه فایده؟ چه فایده؟ ....

خدا... چجوری تحملم می کنی؟

چقدر حالم بده.... چقدر حالم بده خدا..... خودمو لایق نمی‌دونم بخوام بهت نزدیک شم😭😭😭😭

عشق دیرین ِ روز مشترک تو گوشم پلی شده و من بغضم رو می‌خورم... چجوری بهت نزدیک شم خدا؟ وقتی .... وقتی....

۶ ساله که داری سعی میکنی مسلمون باشی... نتونستی یه آدم رو جذب کنی... نتونستی خواهرت رو یکم مشتاق کنی حتی.... اونوقت.... اونوقت خواهرت توی دوهفته جذب شد.... دوهفته ی کذایی توی ترکیه.... مس/یحی شد.... می فهمی؟ خاک بر سرت.... خاک بر سرت که آنقدر بدی....چی می‌تونم بگم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۵۷
ترانه زندگی

لج می کنم با خودم..

قرص نمی خورم. به درک که تا کی بیدار می مونم. که چند شب بد می خوابم. که حتی چشمام نشون بده شب بیداری ها رو. که در طول روز مغزم خواب باشه. نمیخورم. ببینم تا کجا دووم میاره این بی خوابی ها. رو کم کنیه. باشه. یا تو منو زمین می ندازی یا من تو رو ;)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۴۵
ترانه زندگی

این بی خوابی های شبانه ی لعنتی ......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۳۸
ترانه زندگی

حضرت شاه عبدالعظیم ع امروز توفیق دادن و دعوتم کردن. خیلی چسبید. خیلی کوتاه بود اما چسبید الحمدلله. بعدش کلاس دکتر غ. چقدر خوبه این بشر ❤ .

حیف ک دیگه اینور سال فکر نکنم بشه نماز بخونیم پشت سرش. روزا طولانی شده و به زمان کلاسمون نمی خوره دیگه.

مزار شهدای عزیز ❤.

+ حالم بده ‌. اصن از صبح که بیدار شدم گیجم و چشام سیاهی می‌رفت . صبحانه که خیلی کم خوردم و ناهار هم ک خونه نبودم نخوردم ، شام سوپ خوردم اما گشنمه هنوز. شکمم گرسنشه اما خب گلوم سیره :|

لپام قرمزهههه و داغه چشمام. اما تب ندارم. گیجم. شاید واسه نخوابیدن دیشب باشه.

مامان گفت امشب یه قرص بخور بخواب.

منظورش کلردیازپوکساید بود. لعنتی سبز رنگ . نمیخوام دوباره بخورمش..... خدا کنه خوابم ببره‌... گرچه اون قرص حساسیت خواب آور هم امشب خوردم .... :( :)

+ مشهد... کربلا.... راهیان....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۲۱:۴۵
ترانه زندگی