دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

چند شب پیش ، فکر کنم شب سوم محرم؛ شب حضرت رقیه(س) ؛ تو هیات، پشت پرده ی چشمام دیدمش...

سرش رو یه جایی تکیه داده بود و داشت عزاداری می کرد... سفید بود و لپ داشت، توسی بود... نمیدونم رنگ لباسش یا چی...


+ پنحشنبه، روز معارفه؛ دهقان، شبیهش... 

++ شهید دهقان امیری......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۵ ، ۰۰:۴۶
ترانه زندگی

از دیروز رژیم گرفتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۹
ترانه زندگی

همین چشمها که میگن قشنگه....

همین چشمها هستش که الان به این روز افتاده...

کاش زودتر بگذره امشب

شب سختیه

دلم مشهد میخواد

خیلی...

السلام علیک یا غریب الغربا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۲:۱۷
ترانه زندگی

طفلی من...

که خواستگارامو به سلیقه خودشون میبینن برام و بدون اینکه بهم بگن چون خودشون از اون مدل خوششون نمیاد رد میکنن، بهم هم نمیگن، اونوقت از جای  دیگه بشنوم.

بعد میگن مشکل ازدواج!

دوست من تو خودتو درست کن مساله ازدواج نصفش حل میشه!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۴
ترانه زندگی

تولد خوب بود... اما توی تولد هم گریه م گرفت....

این چه دردی ست که در دل دارم؟

لعنتی.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۵
ترانه زندگی

لام متوجه شد حالم خوب نیست....

دوبار!

یه بار اولش، که اوضاع رو به راهه؟ با یک نگاه خاص...

و دفعه ی دوم وقت خداحافظی، بغل و التماس دعا...

نگاه... چند ثانیه نگاه عمیق‌.... انگار خوند..... انگار نه، میدونم که خوند.....

چشمااااش...❤❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۳
ترانه زندگی

قلیون کشیدم امشب. بعد از خیلی‌وقت! شاید بعد از هفت هشت ماه دوباره همون سرگیجه.....

به فکر سیگار هم افتادم حتی.... دلم میسوزه.... اوایل محرم پارسال بود اخرین باری که کشیدم، خواسته بودم که ترک کنم، هنوزم دلم نمیاد.... اما لعنت به خواستنش...

این روزا چقدر شبیهه به اواخر شهریور و پاییز ۹۳...

روز های لعنتی ِ فلوکستین و سرترالین...نورتریپتیلین کوفتی.... شبیه به روز های بسته ی فلان قرص برای فلان کار.....

چقدر این روزها ...... پاییز های جوونیم چطور گذشت؟ ای خدا.....

دلم تنگ ویولنمه.... خیلی زیاد.... اونقدری که دلم میخواد برم ادامه ش بدم دوباره..... سی، لا، دو، سی، سل......

* اینهمه اتفاق خوب برای لذت بردن هست، نمیدونم من چمه.... واقعا نمیفهمم خودم رو.... چرا انقدر تحت فشارم...احساسم و منطقم درگیرن، در تضادن...

** این قرص های لعنتی....

قرصا هنوزم هستن ، فقط مدلش عوض شده... میترسم از روزی که دوباره برگردن...... چقدر داروخانه رفتن عذاب بود برام....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۴۱
ترانه زندگی

انسان فقط فواره ای تنهاست،

فواره ها تف های سربالاست....


من روزنی در جلد دیوارم،

دیوار حتما رو به آوارم......


+ وقتی صبح بیدار میشی و چشمات عین توپ پینگ پنگ پف کرده.

+ وقتی همش گریه ای...

+ وقتی پر از بغض و حسرت و آهی....

++++ وقتی مجبوری به روی خودت نیاری.... و بخندی و شاد باشی............


* ویار تکلم، ایا ادرس وبلاگتون رو نمیذارید یا من نمیتونم پیدا کنم؟ هنوز به سیستم بیان عادت ندارم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۰۹
ترانه زندگی

اینم عیدی غزل روز عید به من بود دیگه :)

هرکس یه جور به ما لطف داره...... :)

*هرکس به طریقی دل ما میشکند

بیگانه جدا دوست جدا میشکند.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۵
ترانه زندگی

مهمونی دعوت نشده بودم.

شب سختی بود،

تنها بودم....

بابا مشروب خورد،

غزل رید بهم....

همه جام درد میکنه....

امروز خوردم زمین...

از غروب همش دارم گریه میکنم ، کلی توی بهشت زهرا ، بعدشم از حرفای غزل.... دلم شکست؛ خیلی....

هنوزم که هنوزه گریه م میاد...

از من یه هیولا ساخت، کسی که دق ش میدم نمیذارم بهش خوش بگذره زهرمارش میکنم خوب تا نمیکنم و و و .... 

چقدر دلم میخواد از یه ادم نزدیک بهم هدیه بگیرم...... پول که نشد هدیه....

چقدر تنهام............. چقدر زیاد زیاد زیاد زیاد تنهام 😭😭😭😭

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۲
ترانه زندگی