دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

امروز.... ۲۳ آذر ۹۷....
بی شک یکی از پر رزق ترین روزهای زندگی ای که هدیه و امانت .دادیش بهم خدا جونم......
خدای من.... خدای من.... خدای من.....
یک شوک محض....
والیوم ۱۰۰ !!!!
والیوم ۱۰۰۰۰ !
والیوم ده هزار !
وقتی انقد آرومی که نمیتونی حرف بزنی.... لمس ِ لمس....
رو ابرا.... تو اوج.... بلاواسطه با خود اهل بیت علیهم السلام....
چقد عجییییییییییییییب.....
فاطمه. می‌گفت خیلیییییییی عجیب بوده. می‌گفت زهرا گفتن دیگه ایشون آدم جدید قبول نمی کنن. فاطمه اصرار می کنن. میگن دوستم حالش خوب نیست. خیلی در تلاش و تکاپو بوده.... ای وای خدا جونم.... خدایا شکرت.... بعدش امروز اون ساعت بودن و تلفن صحبت کردن. بعدش فاطمه گفته دوستم و ایشون گفتن روحیه ش رو ندارن. ادبار ندارن؟
بعد الف سین، خوب اومده و بعد.... وقتی توی خواب و بیداری هستی و رسما داری با نفس ت مقابله و جهاد می کنی، توی نمازخانه دانشکده مدیریت، یهو میبینی با شوق میاد تو بغلت می‌کنه و میگه وضو داری؟
پاشو! پاشو قراره باهاشون صحبت کنی!
گفتن امروز هم چون روز امام زمان علیه السلام هست، به عنوان یوم الشروع، گفتن خوبه و إن شاءالله سه چهار جلسه بتونی باهاشون صحبت کنی....
خدایا کاش ادامه داشته باشه....
از حالا یهو غصه م شد که نکنه تموم شه.... وای خدا جونم...
فقط صداشون.... مگه میشه واژه داشت آخه؟؟؟؟
والیوم ده هزار! همین فقط!
ای وای ای وای ای وای....
لفظ جلاله....
دل من لا اله الا الله....
خدا جونم.... عزیزدلم....
میگفتن کافیه آدم بخواد تا خدا سر راه آدم قرار بده....
ای واااای....
می گفتن که خدا خیلی مهربونه.... خیلی خیلی مهربون تر از مادر... مگه میشه گه دوست نداشته باشه...
خدا جانم.... الله من.... عزیزدلم.......
هادی اگر تویی که کسی گم نمی‌شود....

+ کلی سوال داشتم.
کمتر از یک هفته پیش ، دقیقا شنبه گذشته توی دفترچه م نوشته بودم کاش میشد با خودشون صحبت کنم.... باورم نمیشه که انقد زود میسر شد! قربونت بشم خدا که خریدار دل شکسته ای یا الله.... که سمیعی.... که علیمی... که حکیمی.... که رئوفی.....
یه عالمه چیز دلم میخواست بگم، از خونه، موسسه، حرفایی که همون شنبه نوشته بودم. ولی لال شده بودم. زبونم بسته شده بود. آخه در مقابلشون حرف زدن درباره چیزی مثل موسسه واقعا خنده دار بود انگار!
+ إن شاءالله خدا بخواد ازشون پرسیده میشه....
وای خدایا..... شکرت شکرت شکرت.....
الحمدلله، الحمدلله، الحمدلله...❤❤❤❤❤❤❤❤❤😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘
تفاوت به شدت محسوسه. تا سوار ماشین شدم مامان گفت حالت جا اومد اخلاقت خوب شده!
بابا هم سرحال شده بود وقتی اومدم و حرف می زدیم....
الحمدلله. عجب چیزیه اثر روح.
الحمدلله. الحمدلله. الحمدلله....

+آیه نوشت:
و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها...

+ امام حسین....
مدیونتم امام حسین...... دیوونتم امام حسین......
لطف و نگاهت....
✓ صدام کن آقا...
تو این شلوغیا رها نکن دستامو....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۲۳
ترانه زندگی

نظرات  (۱)

هر شب به تو با عشق و طرب می‌گذرد
بر من زغمت به تاب و تب می‌گذرد

تو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب می‌گذرد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی