دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

پیاده روی های شبانه... و عاشقانه...

چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۳۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم....


چقدر این پیاده روی ها رو دوست دارم....

به یاد تو امامم......

با تصور اینکه تو کنارمی مهربون ترین امام حاضرم....

امشب قشنگ حس کردم نگاهتون رو.....

صحبت با فاطمه. از کلاس چهارشنبه ها تا سر تخت ط....

پیاده روی.... شب.... تو.....

بنده ی خوبتون مثل فاطمه....حرفاش.... نگاه حضرت زهرا سلام الله علیها....

حضرت زهرا :((((((

مهربون ترین مادر....

دم خداحافظی، زیر پل هوایی، گفت که بخواه ازشون راهیان رو. بخواه. بخواه. چشماش اشک جمع شده بود. خودمم همینطور. داشت گریه م می گرفت.....

چقدر خوبه حرف زدن با فاطمه.... خدایا شکرت بابت انرژی ای که داره.... الحمدالله.

صبحش سلامتکده بودیم. حالم بد بود ازش. خود حضرت مهدی علیه السلام کمک کردن که به دل مامان افتاد که بریم دارو ها رو پس بدیم. خداروشکر. بعدش پیاده رفتیم یه جا یه پیتزا دونفری خوردیم.

بعدش پیاده اومدم دوباره تا کلاس. از حوالی میدان ولیعصر تا دم کلاس.....

دیروز دوباره شب و از دم کلاس زبان تا اون ایستگاه مترو پیاده روی کردن....

امشب دوباره...

همش به یاد خودت....

خودت کمک کن...

خودت دستمو بگیر....... دست هممونو.


فردا به امیدخدا قراره قبل کلاس با استاد صحبت کنم. بعدشم با مامان و اون خواستگار که رضوان معرفی کرده بریم بیرون. که از حالا میدونم جوابم منفی هست.....

خدایا خودت کمک کن هر آن چه خیر هست بر زبانم جاری بشه فردا در مشاوره... إن شاءالله. الحمدلله.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۰۹
ترانه زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی