دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

امروز پر ماجرا... من حیث لا یحتسب

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۴۳ ق.ظ

امروز بعد از ظهر کسل بودم. به مامان گفتم. گفت بریم با روشا بیرون.

بعد اماده شدم که بریم. مامان زنگ زد به مامان روشا. گفت نبریدش توی راه می خوابه و شب خوابش نمیبره. توی خونه سرشو گرم کنید.

منم عصبی شدم . ولی سعی کردم جلوی خودم رو بگیرم. بعدش دوباره قرار شد بریم. همه لباس پوشیدیم. باز مامان گفت مامانش گفته فلان اتوبانه و داره میاد. دیگه نفهمیدم چی شد... لباسامو در آوردم، نفهمیدم صدای لعنتی م چقدر رفت بالا... گفتم کاش گرگان می‌رفتم ، موندم اینجا توی خونه حبس شدم هیچ گهی هم نخوردم و ... نمی‌فهمیدم چیکار میکنم... روشا با بهت نگاهم میکرد می‌گفت خاله جیغ بده... من بمیرم براش... گفتم اینو ببر بیرون کیفمو بیار در اتاقمم قفل کن... چقدر از خودم بدم میاد...

شروع کردم گریه کردن... حالم خوب نبود..

بعدش که روشا و مامانش رفتن و مامان گفت بریم بیرون، لباسام هرکدوم یه جا بود. نفهمیده بودم کی پرتشون کردم! کجا پرتشون کردم! ...

حالم از خودم به هم خورده. مامان.... بگردم براش...میخواست هم دل منو به دست بیاره هم هنگامه.... چقدر فداکاره... چقدر از خودش مایه میذاره... چقدر چقدر چقدر.... بمیرم براش...

فقط خدایا منو ببخش....

نمی‌دونم چرا دوباره این خشم های انفجاری م زیاد شده...یه مدت خوب کنترل میشد خشمم....

نمیدونم چم شده....

دقیقا توی همون حال آذر پیام داد حالمو پرسید.... پیامش حالمو بهتر کرد اما آنقدر بد بودم که نتونستم جوابشو بدم... دوساعت بعد جوابشو دادم.... مهربونیت میکرد... می‌گفت خوبییی؟ مراقب خودت باش... محبت دیدن حس خوبیه... خدایا شکرت...

بعدش رفتیم با مامان عطر برای بابا بخریم که برای خودم و مامان هم خریدیم. حس و حال خوبی بود. هدیه بعد ازاین روزا.... خدایا شکرت...

بعدش با مامان رفتیم یه فلافل خریدیم با هم نصف کردیم خوردیم...

بعدش خونه هنگامه...هنگامه میگفت چه عجب بعد چند روز خنده ش رو دیدیم... بعد آنا پیام داد فردا میرید باغ؟ گفتم آره. قرار شد بیاد.

خدایا شکرت.

بابت اینهمه نشونه.

بعد اومدیم خونه و غزل پیامک داد که کجایی....

یهو آذر و آنا و غزل....

خدایا شکرت.... که بهم نشون میدی حواست بهم هست..که من حیث لا یحتسب جبران میکنی خودت خدا....خدایا شکرت خدا....

+ فردا به امیدخدا بریم آزمایش بدم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۱۶
ترانه زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی