شب نوشت
چهارشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۳:۵۶ ق.ظ
خدایا... خدا کنه این شب بیداری ها ، این بیدار بودنا و فقط فکر کردن ها، نتیجه ی خوبی برام داشته باشه. نتیجه ای در راستای تو.
خدایا درمون این بی قراری هام باش خدا... خدا دلم گریه می خواد. گیجم. گمم. سردرگمم. خدایا نمیدونم چیکار باید بکنم و چیکار نباید بکنم. بین همه چی گیج شدم خدا.
خدایا....
فکرشم نمیکردم روزی این کلاسها باعث شه تا چهار صبح بیدار باشم و فقط فکر کنم....
+ درد یعنی جایی که با آخرین آهنگ مشترک ۹۵, با ۲۸ دقیقه تکرار عشق دیرین سالار عقیلی چشمات بسته ست و فکر میکنی. کم کم بدنت سبک میشه، مثل ریکلسیشن، مثل اول هیپنوتیزم، میای آروم شی...اما تو حالت خلسه هم دلت میخواد همراه با اوجش جیغ بزنییییییی و گریهههه... بغضت رو بشکنی...
و دقیقا همون موقع تو عالم خواب و بیداری خواب همون لعنتی رو ببینی... خواب ببینی سر همون اوج دارن میخورن... دارن مشروب میخورن... خودمم بودم؟ نمیدونم. فقط با وحشت چشمام رو باز کردم... خدایا، میدونم که میدونی گیج شدم ...
دلم رانندگی میخواد با این آهنگ، تنهایی و اتوبان خلوت و با ته دلللل خوندن من با این آهنگ....... مثل دوروز پیش... و حتی بیشتر.... خیلی خیلی بیشتر.
+ ناراحت کننده ست اما باید اعتراف کنم خواب خوب این چند ماهه م به خاطر قرص خواب آوری بود که می خوردم. الان که دارم قرصام رو قطع میکنم، شبایی که نمیخورم بیدارم و شبایی که میخورم راحت تر میخوابم.
نمیخوام از الان مثل الان بابا بشم! من میخوام خودم بخوابم نه به زور قرص.
° قرصم برای خواب نبود، اما خواب آور بود.
خدایا.... کمک.
تا وقتی میگم من میخوام به عشق تو برسم هنوز ناخالصی دارم. اصلش اینه که تو کمک کنی، این قطره ی کوچیک، به تو برسه... یا حداقل به جلوه ای از تو برسه.... در تو غرق بشه آنقدر که دیده نشه خودش....
خدایا خیلی تنهام. خودت میدونی. دلم آغوشت رو میخواد.
دلم عمیقا کربلا و راهیان نور میخواد....... عمیقا. و مشهد.
إن شاءالله به زودی، روزی هرکی که دلشه و سهمش...
۹۶/۰۱/۰۹