جلسه چهارم مشاوره

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

سنجش!

حس میکنم خدا داره امتحانم میکنه، و وقتی که ازم مطمئن شد سرراهم یه اتفاق خوب بذاره...

وگرنه اینهمه در معرض بودن اونم پشت هم منطقی نیست!

اینکه فلان پسره تو اوج زمانی که حس تنهایی  میکنی و به «ظاهر» پسر با شخصیتی هم هست ازت شماره میخواد و نمیدی، یا وقتی سیگار هست و فضا هست و اصرار هست و دوستتم میکشه و تو نمیکشی.

یا مثلا اینکه امروز خدا آبروم رو خربد ، که فندک قدیمی ِ تو کیفم لو نره!

خدایا شکرت ....

خلاصه که حس میکنم اون چیزی که میخواد بهم بده خیلی عزیزه که دارم از همه جوانب سنجیده می شم.

خدایا شکرت ❤😘

+ امروز مشاوره بودم، برعکس جلسه ی قبل خیلی خوب بود. حالم خوبه خداروشکر....

فردا مینویسم ازش. الان خیلی خوابمه.

++ الناز و شیدا رو هم دیدم❤😘

آذر

یادم نمیاد کجا و چجوری، ولی یادمه مربوط به خدا بود، یادمه حساب کردم طرفای اذر میشد...

خدایا تا اخر اذر با تو... خوبه؟

میدونم که درکم میکنی....

و میدونم که میدونی لجبازی نمیکنم...

خدایا من دوستت دارم....

+ بارون دوباره شروع شد.

++ واقعا دیشب جهاد با نفس کردم، فضای مهیا، شب، سیگار مارلبورو ، اصرار دوستم و نکشیدن من....

فقط نزدیکش نشستم و دودش رو حس کردم.... واقعا سخت بود نه گفتن بهش.

خدایا شکرت....

این دو روز من...

پیش باران بودم دیروز تا امروز.

خوب بود خداروشکر ، حالم خوب بود. بهتر بودم. شبش رفتیم روسری خریدم چندتا ، رنگی رنگی❤

بعدش رفتیم کافه، اولی که مد نظرمون بود بسته بود. همون طرفا اتفافی یه کافه پیدا کردیم که خیلی خوب بود و البته توتالی گرون برای ما :| .

تو کافه حرف زدیم ، فکر کنم انقد عصبی بودم ک صدام خیلی بلند میشد!

بغض کردم اشک تو چشمام جمع شد، باران برام حرف زد. حرفاشو دوست دارم

 دوست فلسفی من ❤ . شبش خوب خابیدم، انقد خوب که از ساعت شش صبح بیدار بودم تا هفت و خرده ای . ظهرش رفتم دانشگاه ، بعدشم اومدم خونه و استراحت و فیلم دیدن.

و بعدشم گریه و حرف زدن با غزل درباره ارتباطمون.

الان اروم ترم. خیلی اروم ترم خداروشکر. عود روشنه و چراغ خاموشه و صدای بارون هم تا چند مین پیش میومد.

خدایا شکرت خیلی....:*

+ میونم با خدا داره بهتر میشه.

++ خوشحالم شنبه وقت مشاوره دارم اگه خدا بخواد.

+++ خدایا دست مرا بگیر. نه! عمریست گرفته ای، مبادا رها کنی .... ❤

شب شهادت..

شب شهادت امام رضا

و

مست کردنش...

+ امروز سر ناهار جواب مامان رو دادم جلوی غزل.

++ ماشین رو گرفتن خداروشکر

* امروز کلاس دکتر غلامی عالی بود... توبه، آزادی‌معنوی.

.❤😘

کاف

یه چیزی مثل انگشت سومت به تمام دنیا !

پاک بانوی من، زیبا بانوی جانم

روشا همش بغلم بود.... حتی وقتی میرقصیدن میومد پیشم بدو بدو... میگفت بغلم کن❤❤

حتی وقتی بغل بقیه بود بهم اشاره می کرد که بشکن بزن

بهم میگفت ماما

بمیرم برات نفس من.... چقدر دوستت دارم....

خوابم میاد اما بغضم نمیذاره بخوابم.

اشکام شروع شدن‌.... دلم میخواد گریه کنم تا خود صبح.......................

گه خوری!

تو جمع، جلو غریبه و اشنا میگه گه خوردی

بعد میگه حرف دلم بود

بعد نگام میکنع و میگه شوخی بود

وقتی خودمون دوتا میشیم میگه ناراحت شدی؟

من چی بگم بهش ؟ :)

فقط گفتم نه ، دیگه عادت کردم... اما ...

دیگه چیزی ازم نمونده، من خیلی وقته خرد شدم.... من خیلی وقته شکستم:)

باشه، منم که گه خوردم... باشه..... اما رسمش نیست جلو شوهرت ، جلو دوست دخترخاله اینو بگی حداقل!

که زیرچشمی نگام کنن...

من

دارم

دق

میکنم

بفهم

اینو

خدا

تو هم منو دوست نداری، منم اصراری ندارم

بهت گفته بودم خستم خدا.

امروز از دوجا بد برام زدی!

دقیقا دو جایی که شکر خودت رو کردم و گفتم برام درستش میکنی!

میدونی اون کلاس برام مهمه ، میدونی امروز نرفتم که یک ماه دیگه بتونم برم!

دقیقا امتحان میان ترم بعد از دوجا به جایی افتاد اون تاریخ!

یادت بمونه!

سر نماز گفتم خدا حالم خوب نیست شنبه وقت مشاوره م درست شه.

خود منشی شمارم رو اشتباه میگیره و میگه جواب ندادی! و میکه وقت رو دادم کس دیگه.!

حالم بد خرابه. تو هم منو نمیخوای. تو هم حرف همونا که رفتن کربلا رو گوش میدی. معلومه. من کیم.... تو هم یکی مث ننه بابای محترم. مگه نمیشه حمایتشون نکردی ؟ مث خودشونی دیگه. از تو هم خستم. ازت بدم میاد. متنفرم ازت اصلا. نمیخوام امشب نماز بخونم. بسه. خسته شدم. خستم کردی. خیلی خیلی خستم کردی. چه فرقی داره دنیام جهنم باشه یا اخرتم. اصلا دلم میخواد خودمو بکشم، بلکه حداقل مایه زجر کسی و خودم نباشم. دیوونه م کردی. روانی. اه.

تو مظهر عشقی برا من....

سحر اربعین، نماز صبح روز اربیعنت جماعت توی حرم امام رضا باشه.... از قضا به خاطر مامانت گذشت کنی و نیم ساعت زودتر از موعد از حرم برگردید به خونه، از قضا تاکسی نباشه با اتوبوس بیاید، از قضا یه خانومه خادم حرم هم مسیرت باشه و راهنماییت کنه، از قضا تو کوچه یه ماشین جلوت نگه داره و بگه فلان جا نذری شله میدن اگه میخواید برید بگیرید!

این یعنی خود روزی و خود عشق.....

مرسی امام رضام....❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤