سنگینی امشب... سنیه آدم سنگینه قشنگ....
+ رزق تشییع شهدای امروز... فانی قریب..و تحت تقرب الیه من حبل الورید...
خیبییییلییییی حرف داشت باهام. خدایا شکرت واقعا واقعا....
+ بعدش کلاس دکتر. با سروی و الی ا شیدا. چقد خوب بود و حس راحتی میکردیم. خداروشکر.
بعدش خونه....
همچین شب سنگینی، دوباره نوشیدنی بخوره. انگار دیگه یکی جفت پا رو سینه آدمه. نمیخوام بهش فکر کنم حتی.
میخوابم....
+ دلم سخنرانی فردا رو میخواد خیلی. ولی درس نخوندم. مقاله رو باید تحویل بدم پنج شنبه. به شرط حیات.
+ خیلی خوب بود مراسم تشییع. دانشگاه شیدا اینا. فوق العاده بود. چقددددددددد گریه کردم. موقع تشییع از مسجد تا دانشگاه. موقع صحبت اون آقاهه درباره این ایام و شهدا. خیلی چسبید. خدایا شکرت. الحمدلله. دوستت دارم.
شبت به خیر خدا جونم 😘❤😍.