دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

دیشب... ویس استاد و تلنگر شکستن بغض من..‌

هی زمزمه کردن... که :

آروم ندارم, یه نشونه میخوام واسه قلبم

جز این نشونه, واسه چیزی دخیل نمی بندم....

این دل تنهام, دوباره هوای تو رو داره...


بعد پست قبلی... نشونه امروز... به ۱۲ ساعت نکشید..

دورت بگردم من مهربانوی گل عشق من.. ... ❤❤😘😘

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۰۳
ترانه زندگی

باز آقا بطلب... که بیام به حرم....

شور و حال منی.... پر و بال منی... تو خیال منی...

........

خدایا....یا الله.... مرسی عشق جان دلم...

چهارشنبه با مریم اینا توی اتوبان یه بنر دیدم ک فقط رائفی پورش رو دیدم

تا اومدم بخونم رد شدیم ازش.

خیلی دلم می‌خواست بدونم استاد کجا برنامه دارن

خیلیم دلم میخواست امروز یه جای این مدلی برم.

بعد مثلا مرجان و خواهرش نتونن بیان ک منم نرم..گوشی زهرا هم خاموش باشه... که محدثه امروز ظهر اینو بفرسته...

قشنگ خدا داره میگه تا لحظه آخرم ناامید نشیم ک خدا همینجاست..❤️😍

یاد این آیه افتادم‌... که دیروز به استاد هدیه ش دادیم... ک استاد دعا کرد الهی در حق خودتونم مستجاب بشه... که ... که ....

که مرسی خدا.... ک از جایی ک فکرش رو نمی‌کنیم میرسونی روزی رو....

مرسی یا الله ... ممنون عشق جانم که هممممییییشه قلبمون رو آروم می کنی با نشونه هات.... درست وقتی که طناب به مرز پاره شدن می رسه...

إن شاءالله به زودی مشهد و کربلا خدا...

خدایا کاش رها شم. خودت میدونی چی میگم. من هرگز نمیتونم خودمو با ایشون مقایسه کنم. ولی دکتر غلامی میگفت آسیه نمیتونست با فرعون بمونه و از خدا خواست رهاش کنه از اون بساط گناه. و آسیه شهید شد. خدایا... آسیه نیستم. اما رهام کن. هرجور که خودت صلاح میدونید.. منو مال خودت کن خدای مهربون گل من...😘😘❤❤


وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۸
ترانه زندگی

دارن مصمم می شن برای رفتن.....

من باید چیکار کنم؟

امروز خونه عسل مهمونی بود. استاد❤. فال حافظ.

ما ز زیاران چشم یاری داشتیم...

استاد نگاه کرد و پرسید نیتت چی بود؟ لبخند زد. گفت درسته ک ب نفعت نبوده و نیست، اما تو آدمی نیستی که ناامید بشی....

چی بگم... آخرش حرف زدم باهاش ک میشه ی روز حضوری ببینمتون. گفت باشه❤... مرسی خدا...

بعدش عروسی سروناز. چقد گریه م بود وقتی ک اومد داخل. از خدا کمک خواستم ک حالم خوب شه. وگرنه میزدم زیر گریه، چه گریه ای...

داداشش رو دیدم. هم خودم هم مامان حس کردیم. یه لحظه نگاه کرد..

دعاهای مامانش و خود سروناز. ک الهی عروسی خودت. الهی بعدی تو... نمی‌دونم چرا حس ترحم بهم دست داد و چقدر بیزارم از این حس...

دلم ازدواج نکیخاد. دلم جدا شدن از این شرایط رو میخاد. اما ن با ازدواج. دلم تنهایی میخواد. خیلی تنهایی میخواد دلم. خیلی....خیلی خیلی....

مشترک ۴ دارن میرن مشهد. استادم داره میره. امشب با حال بدی که داشتم اومدم خونه، بعد اون ویس رو گوش بدی... صدای قطار و آهنگ دلم گرفته...

کافی بود. برای اینکه بغضم بترکه تا همین الان... برای باز شدن ابرای سیاه این دل سیاه و گرفته...

از هفته پیش ک کلاس نرفتم استاد یکی دوبار حالمو پرسیده بود. امروز قبل رفتن خونه عسل، عکس کاغذ کادوی تولدشو نشونش دادم گفتم اضافه همونه، بیارم براتون؟

گفت آره

بعد گفت حس می‌کنم رو ب راه نیستی و نمیگی...

گفتم خوبم و بهترم

گفت استاد صباغ چی خوبه. مخصوصا اگه در مورد کلاسه، با خودت حمل نکن...

ک عکس دادم گفتم اینم شاهد خوب بودنم، و گفتم اگ نیاز سه شما و دکتر صباغ چی بهترین گزینه اید...

دیگه نگفتم ک من ی وقتایی مهر سکوت میخوره روی لبام و میدونم حالم بده اما انکار میکنم ، خیلی خنثی طوره حالاتم و تنها باید باشم...

نگفتم ک حالم بده اما نمیدونم چی باید بگم...

نگفتم ک چقد چقد چقد دلم گرفته این روزا....

اصلا از کجا می‌فهمه ک حالم خوب نیست؟ یه جلسه نرفتم ممکنه واسه هرکسی پیش بیاد. از کجا فهمید واسه کلاساس.

دیشبم ک نصف ایده های منو تو گروه مستند سازی گفته بود.

نمی‌دونم این بشر آیا واقعا فکرو میخونه؟ دارم بهش شک میکنم مث استاد مظلوم. ک میبینه. چشام میسووووزه از گریه...

آخ ک چ گریه ی خوبی...

چقد دلم تنگه حرمه.... نمیتونم بخوابم امشب..

شب تولد عشقمه و من چقدر ازش دورم... چقد شرمندشم، چقد حرف دارم براش، چقد غر دارم براش، چقد حرف عاشقونه دارم براش، چقد دلم برای نگاه کردنش تنگ شده، فقط نگاش کنم... چقدر دلم انرژی حضورش رو میخواد بیشتر از هروقت دیگه...چقد دلم میخواد ببینمش و گریه کنم... هی گریه کنم... هی گریه کنم.... ببینمش و بمیرم از بغض...و بغضمو با همه وجودم فریااااد بزنم. داد بزنم.... کاش ببینمش و بمیرم....

تولدتون مبارک حضرت عشق... تولدتون مبارک مولای من... تولدتون مبارک یا شمس الشموس... تولدتون مبارک یا غریب الغربا.............. تولدتون مبارک یا معین الضعفا..... تولدتون مبارک امام رضا علیه السلام جونم.

یا غریب الغربا.... مولا جانم هرگز غربتی ک شما چشیدی رو حس نکردم... ولی غریبم... خودتون میدونید دارم می میرم دیگه.... از سردرگمی. از تنهایی روحم. از غربت وحشتناکی که اینجا دارم.... مولا جانم خودتون دستمو بگیرید.....دست همه رو بگیرید. مث همیشه....

امام رضا ع جونم اومدنتون مبارک. ب خودمون مبارک. مرسی خدا ک بهمون امام رضا علیه السلام دادید...❤😘😘❤.

+ واسه سروناز خیلی خوشحالم. بی نهایت. خیلی خیلی خیلی. إن شاءالله ک خوشبخت و عاقبت به خیر بشه❤.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۴۴
ترانه زندگی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۹
ترانه زندگی

برای کلاس فردا استخاره گرفتم. چون استخاره قبلی برای شمس رفتن , در اومده بود ک خوبه اما فعلا اقدام نکنم، زمانش کوتاهه ولی ک باید صبر کنم برای اقدام. و مورد دومشم اینکه به مواردی که بهم مربوط نیست فعلا وارد نشم.


خب برای این کلاس استخاره گرفتم ک ببینم وقتش هست یا نه. همون طور ک حدس میزدم خوب نبود. یعنی بد بود. گفتن که دلیلشم اینه که شما دقیقا راه درست رو میدونید ولی نمیخواید قبولش کنید و این اشتباه بعدا براتون مشکل پیش میاره.

به حرمت حرف شما نمیرم خدا‌. کلاس بعدی ک مشترک هم هست ک چقدم دلم تنگشه، میفته ب زمان اردو دکتر جعفری. کلاس بعدیش میشه ۲۶ مرداد. إن شاءالله که تا اون موقع درست بشه. خدایا من نمی‌دونم منظورت از راه درست چیه ک دقیقا میدونم؟ کلاسمون عوض کنم؟ یا همون آخر مرداد منظورتون بود؟ یا مشترک ۶؟؟؟ خدایا کاش همون آخر مرداد باشه.... خدایا خواهش.... کمکمون کن. همه دنیا بگیرن از من، خدامو که نمی‌ذارم بگیرن ازم....❤❤❤ خدای من شمایی یا الله. نمی‌ذارم دنیا ازم بگیرتت. خودتم کمکم کن یا الله... عشق جان...😘😘❤❤

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۴۷
ترانه زندگی

داداش ابراهیم سلام. سلام برادر بزرگتر و معنوی م.

امروز داشتم توی کتابت می‌خوندم که چقدر آدمایی ک بقیه ب فکرشونم نمی‌رسیده‌ توسط شما و رفتار و مهرتون هدایت شدن..

داداش ابراهیم خودت کمک کن.. برای هدایت عزیزترینام توی زندگی. برای هدایت پدر و مادر ک خودت میدونی چقدر مهمه....

خدایا...عزیزدل من...😘😘

برادر ابراهیمم.. ملتمسانه منتظر اعجازتون هستم...... من بدم اما شما ب بدی من نگاه نکنید.. ببینید اونا، پدر مادر م ، خواهرم، و بقیه, چقدر خوبن و چقدر نیاز دارن که خدا رو پیدا کنن. خودتون خوبیاشونو ببینید. منم چشم امیدم به رحمت خداست که کل عالم هستی رو گرفته. پس خدایا توکل بر خودت... توسل بر چهارده معصوم (ع) ت. و مخصوصا حضرت مهدی (ع) . و با خواهش ملتمسانه از برادر بزرگ م آقای هادی و برادر کوچکم آقای دهقان ....

خدایا...

عشق منی یا الله... روح منی یا الله... یا الله و یا الله...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۱۹
ترانه زندگی

خدا جونم...

یا الله...

چقدر حالم بده. چقدر میخوامت خدا. نیازت دارم خدا.

خدا :((

خدا من چقد بدم ... چقد بدم خدا..‌‌‌.

چقدر مامان بابا منو دوست دارن و چقدر من ناشکرم. چقدر خودخواهم. چقدر خودبینم. چقدر پستم. خدا چقدر شرمم میشه از خودم. خدا بابا حالش اصلا خوب نیست. بی‌شک منم مقصرم توی این حالش.

خدا جیگرم کباب شد وقتی با چه غمی می‌گفت که کاش بخوابم و بیدار نشم. که چقدر دلم خواب ابدی میخواد. کاش من به جاش بمیرم خدا....

خدا فرصت جبران بهم بده. اگه چیزیش شه من می میرم از عذاب وجدان.

خدا قلبم سوخت و سوخت و سوخت وقتی که گفت روشا هم یه ماه منو نبینه یادش می‌ره... خدا خودت کمکش کن خدا.

خدا هیچ چی از شما بعید نیست. خدا خودت قلبشو ب نورت آروم کن و هدایت....

خدا من پستم آدم کن. بتونم خوب رفتار کنم. خدا حالم خیلی بده. خدا هدایت شه... خدا خودت میدونی چقد خصلت خوب داره. چقد آدم خوبیه... چقدر با گذشته. خدا خودت منم آدم کن. منه پست و حقیر رو.

چقدر ابله و پست و احمقم. ک اینهمه محبتشون رو ندیده میگیرم. خدا قلبم داره می می‌ره از فکر نبودنش... از فکر اینکه چقدر مقصرم. خدا بهم توان و فرصت جبران بده :(((((( 

خدا نذار تا آخر عمر خودمو نبخشم. نذار مث هنگامه بشه خدا. خدا خودت کمک کن :((((. خدااااا.....

خدا کاش سایه این مشروب لعنتی از سر این خونه برداشته میشد. اونوقت خیلی چیزا بهتر میشد. خیلی برکتا برمیگشت. خدا ولی الآنم میشه. با رحمت و نگاه شما همه چی میشه. خدا دل ب امیدخودت بستم. خدا از خودت میخام. خوب شدنش رو. و فرصت و توان جبران ب من حقیر رو هم.

خدایا خیلی محتاج نگاه و مهربونیتم مثل همیشه و خیلی بیشتر از قبل.

خدا.... قلب همه رو آروم کن. قلب من حقیر هم خودت با نور وجودت آرومم کن...😘😘

خدایا.....مرسی ک هستی. مرسی ک باهات حرف میزنم و مرسی ک می‌شنوی. مرسی ک می‌شنوی منو خدا...

خدا.... امشب گفتم سحر ذکر بذاره برای بابا توی گروه معجزه قرآن.

خدا اسم ش روشه. «معجزات قرآن». خدا من به معجزه ت ایمان دارم خدا. خدا دست خالی برم نگردون :(( . بابا خدا... بابا....

خدا سحر ختم قرآن امشب رو دعا برای بابا هم گذاشت. خدا خودت کمک کن. من ایمان و امید دارم به درگاهت نفس.... :((❤

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۹
ترانه زندگی

خدایا.... خدا جونم.

ماه گل عسل من 😘

خدا می ترسم. می‌ترسم از اون استخاره. می‌دونی چرا؟ چون حس می‌کنم خدامو می‌خوان ازم بگیرن.... خدایا نگرانم ... خدای جان دلم...❤😘

خودت کمک کن. کاش فردا مشخص شه.

صبح باید به مدرسه زنگ بزنم. إن شاءالله هرچی خیره پیش بیاد..❤

خدای من... ماه من.... همه دنیامو بگیر از من...  اما خودتو نه... خودت میدونی از نظر روحی چقد کمکم می‌کنه اینجا.... ب لطف شما. خدایا کاش بد نباشه.

اگه بد باشه واقعا یکی از سخت ترین تصمیمای عمرم میشه.

خدایا کمک عزیزدلم...

خدایا بی پناهم... ز تو جز تو نخواهم...

اگر عشقت گناه است.... ببین غرق گناهم....


+ امشب بعد ساعت مزون، رفتیم خونه خاله شکرخدا. خوب بود الحمدلله. خدای من....😘 ممنون بابت همه چی... بابت نفس کشیدن بابا... مهربونی مامان. بابت این همه عشق و نعمت که قادر به شمارش و درک اونا نیستم ...❤😘

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۳:۱۲
ترانه زندگی

اتفاق دیشبم. حمعه نیمه شب یعنی. اینو ب استاد دادم. گفتم بذارمش اینجا.

خیلی حس خوبی بود اون نیمه شب...

الله من... قربونت بشم من... یکی یه دونه من ...


حال خوب یعنی شب موقع خواب، در حالی که هندزفری تو گوشِته، به این فکر کنی که داری از حال خوب ِ حرف زدن با خدا دور میشی.

بعد نیمه شب یهو بیدار شی، ببینی هنوز هندزفری تو گوشِته و همون لحظه تو گوش ت یکی میگه که

دوست داری چند دقیقه با خدا حرف بزنی؟

( مربوط به موسیقی اون کلاس موسسه که الله رو دادید، قبل ماه رمضون).

خلاصه که خیلی چسبید. مرسیی🌹

گفتم این حس خوبو باهاتون شریک شم، چون توی به وجود اومدنش نقش داشتید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۰۳:۰۸
ترانه زندگی

چه خواب خوبی بود -_-.

کلی داد زدم، چنگش زدم. حرفامو بهش زدم. جیغ زدم

به هنگامه.

همه ناراحتی م رو تخلیه کردم‌ . کاش تو واقعیت انقد آروم می شدم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۸
ترانه زندگی