دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

یه جوری حالم بده که تو تاکسی فکر میکردم میرسم به خونه ؟

۲۴ ساعته نتونستم هیچی بخورم، از صبح بیرون بودم، هیپنوتیزم شدم، عصبی بودنم خودش حالم رو بدتر کرده، دیگه نمیتونم رو پا وایسم الان. بازم نتونستم چیزی بخورم هنوزم.

فقط دلم میخواد گریه کنم.... فقط گریه..... اما جونش رو هم ندارم حتی: ((

حالم بده خیلی:((((

گریه:(((

هیپنوتیزم: (((

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۰۱
ترانه زندگی

فردا وقت مشاوره دارم، سومین جلسه. خدایا شکرت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۰۰:۲۵
ترانه زندگی

از پاییز  فقط خستگی جسمی و فکری و بی خوابیاش به ما رسیده؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۰
ترانه زندگی

کاش میشد معجزه کنی و دعوتمون کنی...

+ زمژم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۱:۴۲
ترانه زندگی

محمد رضا!

تو هم دوست داشتی بودی و مقاله میدادی، نه؟

+ دیدی دعوتم نکردی محمد رضا ؟ ....

تو دیگه چرا ؟ تو دیگه چرا داداش کوچیکه؟

یعنی اگه بیام انقد آبروریزی میشه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۱:۴۱
ترانه زندگی

دوباره پاییز و زمستون و بی خوابی هایی که خستگی سرشان نمی شود :(((

+ از شدت خستگی نمیتونم روی پام وایسم یا حتی دارم به زور تایپ میکنم، اما خوابم نمی بره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۰۱:۳۹
ترانه زندگی

همه دارن یکی یکی میرن یا یار پیدا میکنن...

#تنهایی....

#رضاً برضائک

#تسلیماً لامرک



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۱۴
ترانه زندگی

خداروشکر دارم  روی یه غلتک نسبی درباره مقاله م میفتم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۶
ترانه زندگی

تغییر یعنی همین...

باور کن....

همین که پارسال در همچین شرایطی بی شک کار دیگری می کردی و امسال...!

هوای ابری و تنهایی ..... پارسال بی شک میرفتی سراغ دود .... و امسال!

امسال داری درس می خوانی روی مقاله ای که میخواهی بدهی کار می کنی و عود روشن می کنی که ظبق دستور طب سنتی، مغزت اینطوری گرم شود و کمتر دلش سیگار بخواهد.

تغییر یعنی همین....

خدایا شکرت....

یعنی سال دیگه نسبت به الانم چه تغییرات مثبتی کردم خدا؟

البته اگر عمری باقی باشد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۱۱:۵۳
ترانه زندگی
خودت خواسته بودی...
متسجاب الدعای من ..... البته من که.... خنده دار بود حرفم!
مستجاب الدعای خدا..... نور چشمی حضرت زینب .... نور چشمی خدا....
خودت خواسته بودی که ماه محرم رو زیر سایه حضرت زینب باشی...
کل محرم رو کنار حضرت زینب بودی... و اولین روز از ماه صفر, همین وقتا, ساعت هفت غروب .... به شهادت رسیدی ........
امروز و در همین ساعت ها می شود یک سال که زمین رو به قصد آسمان ترک کردی ....
شهادتت مبارک محمد رصای من .... داداش کوچیکه ی من.... مبارکت شهادتت....
#وای_بر_ما
#ما_به_شهدا_پاسخگوایم ...

+ باشد که آدم شوم....

محمد رضا .... خودت با صدای خودت گفتی... خودم با گوشای خودم شنیدم. گفته بودی شهادت بال نمیخواد, حال می خواد....

حالم رو از تو میخوام... میدونی؟ آخه تو هم یه دهه هفتادی بودی....حتی سن شناسنامه ایت از منم کوچکتر....

محمد رضای من...... تو واسطه م شو.... شاید هنوز اونقدی قد نکشیدم که مثل تو دعام در جا اجابت شه.... واسطه م شو, "حال م " رو خوب کن....
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۸:۲۷
ترانه زندگی