دلم تنگه خدا تنگ...
جمعه, ۲۲ تیر ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ق.ظ
تنها تو آگهی
از آن درد نخستین
که تیشه بر جان م زده است...
+ ۲۱ تیر ۹۷
تولد سه سالگی خونه ما
چند تا قوطی؟!
قبلش خونه مریم با خواهراش و سودابه و آذر و استاد و زهرا داوودی و خ فاطمی و الهام. خوب بود خداروشکر.
+ تنها از تو میخواهم ای آرام جانم....
++ وقتی مشهد حوزه به طور معجزه آسایی جور شد، اجازه دادن، وقتی که روز آخر عطیه فهمید و چقد تو حرم امام رضا هق و هق کردم...
وقتی انقد با فاطمه نزدیک شدم خداروشکر...
وقتی وقتی وقتی....
فقط میخوام خوب بشم، هرجور که شده، هرجور که شده.... هر راهی که خودتون صلاح می دونید...
واقعا دارم مطمئن میشم که دارم از ptsd رنج می برم....
حالم خوب نیست خدا.
بغلم کن که جهان تنگ تر از این نشود......
+ بغض میکنی و لبخند میزنی جلوی مهمونا... این سناریوی سال های نوجوانی .منه که الآنم همراه شده باهام....
۹۷/۰۴/۲۲