از تو مدد می جویم که جز تو پناهی ندارم...
يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۶ ب.ظ
حس یه دختری رو دارم که لبه چاله ایستاده که توش تاریکه تاریکه.
و این شعر رو میخونه با خودش:
همیشه لحظه آخر خدا نزدیک تر می شه...
و میدونی چیه؟ نمیترسم از این تاریکی... چون میدونم لحظه آخر خودش معجزه می کنه مثل همیشه... یهو برات یه نوری رو می ندازه که پیداش کنی... که راهو ببینی... خودمو می سپرم دست خودت و می رم خدا جونم....
+ مهم نیست دوباره علائم اضطرابی اومدن سراغم. عیب نداره. فوقش امشبم قرص می خورم. کلر. ولی نمیدونم چرا! من که خوب شده بود این حالاتم. نمیدونم چرا. ولی اومده. خودت کمک کن خدا جونم.
۹۷/۰۱/۱۲