خدا خودت کمک کن...... الخیر فی ما وقع....
جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۱۶ ب.ظ
خدا جونم میشه اگه خیره خودت به دلشون بندازی؟ :(
واقعا احساس نیاز می کنم.... و نمیخوام به خاطر پول برم سرکار و از وظیفه سنگین تری که فکر میکنم به گردنمه جا بمونم :( .
خدا جونم....
شهدا جان.... شهدای کهف... شهدای عزیز. میدونم واقعا خواسته م مادیه. خدا خواهش می کنم :(. نمیدونم چقد گذشته، چهارسال، پنج سال. و واقعا راحت نگذشته. اونم چیزی که این همه دوست داشتم و دارم و الان فکر میکنم که با توکل به خودت میتونم بهش جهت بدم. به امیدخودت بتونم خوب ازش استفاده کنم. بتونم به آدمات کمک کنم... خدا جونم... خواهش خدا....
کاش بیست تومن از پول خمسش رو میداد من که ماشین بخرم. مگه نپرسیدن و گفتن واسه رفاه هم میشه؟ و شاید واسه من چیزی بیشتر از رفاه باشه...هدر رفتن وقت... خلوت کردنام با تو... حرف زدنام برات.... حرفاتو گوش کردن...عاشقی با خودت... کمک به بنده هات....
ولی در کنارش. قول میدم که سعی کنم مامان اینا رو تنها ندارم مخصوصا مامان. اون حس نیازش رو تامین کنم. یعنی خیلی زیاد مستقل نشم. خدا خواهش میکنم..... اگه خیره خودت پیش بیار برام. خسته شدم واقعا :( ....
چقد دلم کهف میخواد و نمیتونم برم. جمکران. خیلی جاها. خیلی کارا....خدا... خواهش میکنم خدا جونم.... میشه به دل باران بندازی که بگه بهشون؟ میشه به دلشون بندازی که قبول کنن؟ آخه اگه تو بخوای که چیزی غیرممکن نیست. خدا نمیتونم به امید خونه باشم. یا باید برم سرکار. یا یه پولی اینجوری برسه. نمیدونم. میدونم باید به امیدخودت باشم و اینکه من حیث لایحتسب خودت کمک کنی. خدا.....
خوش به حال باران که نون حلال می خوره....
خدا نمیدونم برم سرکار... پول دربیارم ماشین بخرم. یا اینکه نرم و پایان نامه رو جوری که خودت میخوای انجام بدم. میدونم دومی بهتره فکر کنم. ولی....
حتی واسه پایان نامه... جاهایی که باید برم... خدا جونم. کمک کن. کمک......
هرچی که خیره إن شاءالله.....
الخیر فی ما وقع......
۹۶/۱۱/۲۰