کربلا... مشهد...
شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۲۶ ب.ظ
نماز پشت سر دکتر... گریه... گریه... چقدر می چسبه این نمازها... الحمدلله....
سر نماز یاد این افتادم ک هفته پیش هم سر نماز عجیب هوای کربلا داشتم... و باران بعد نماز سوغاتی مادرش رو از کربلا آورد برام.. اینکه گفت دعامون کردن...
این هفته هم اینطوری....
الحمدلله....
+ فکر سه شنبه إن شاءالله... مشهد... اولین بار با مامان و بابا.... اتفاقایی که داره میوفته...
مثلا دیروز بابا تنها خونه بود منم اتاق بودم، موقع اذان بود و تی وی روشن! عجیبه.... اتفاقای عجیبی داره میوفته...
الحمدلله... إن شاءالله همینطوری پیش بره..... خدا جونم کمک گل دل جونم😘😘😘😘
۹۶/۱۱/۰۷