بر دلم ترسم بماند...
پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۳۱ ق.ظ
چشمامو می بندیم بخوابم. بین الحرمین میاد جلوی چشمام. با یه آدمی که پشتشه، جمع شده تو خودش، نشسته، دلش شکسته و میخواد بغضش رو بشکنه....
رو به رو حرمه....
خواب رو از سرم و فکرم می پرونه....
+ فکر میکنم الان اونجا یکی شاید ما رو دعا کنه... استاد اونجاست الان... عاشق به معشوق رسید.... شایدم برعکس.... نمیدونم.... ولی... چه وصال شیرینی.... فکر اینکه یکی یه لحظه اونجا دعات کنه.... مگه تو از ذوقش میتونی بخوابی؟....
۹۶/۱۱/۰۵