داروی تلخ اما شفا بخش
چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۳۹ ب.ظ
مث یه مریضی که باید یه داروی تلخ و بدمزه رو بخوره تا خوب بشه، و با دلهره منتظر زمان دارو خوردنش هست، هم دلش میخواد اون زمان زودتر برسه و بره و تموم شه هم میترسه از اون لحظه، همونطوری م.
باید این خاطرات رو دور بریزم.... باید به اوج حال بدی برسم تا خوب شم.
اما می ترسم. دلهره دارم. دلهره دارم.
به طور مسخره آمیزی. بدم میاد از این وقتا که هیچ کاری نمی تونم بکنم.
۹۶/۱۰/۲۷