دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

من زندگی را سخت مجبورم...

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ب.ظ

دوباره بعد از مدتها روی آوردم به علیرضا آذر و احسان افشاری...

مدت ها بود فاصله گرفته بودم....

اما حالا...

دیدی چی شد؟ :)

قبل اینکه من خواستگار رو به دلیلی که گفته بودم رد کنم، دوستم از خواهرش پرسیده و گفته که سختشه تو جمعای مثل ما باشه...

تازه من نگفتم که چه چیزا هست... :) . فقط حجاب رو گفتم.

+ امشب، واقعا دیگه از فکر ازدواج بیرون اومدم. کاش میشد ازدواج نکنم. کاش میشد همه خواستگارا رو همون اول رد می کردم. به خدا راحت بودم. راحت تر از الان. آخ خدا....

کاش استخاره ازدواج نکردنم خوب در میومد!

نمی‌فهمم. نمی فهمم چرا اینجوری می شه... هی اذیت, هی اذیت, هی اذیت...

وقتی بدونم نمیخوام ازدواج کنم، برنامه می ریزم برای یه زندگی مستقل و دیگه فکرم هی هربار درگیر خواستگاری نمیشه که آخرشم نمیشه! که آخرشم نمی خوانت به خاطر شرایطت. به خاطر چیزی که دست خودت نیست. به خاطر اینکه یه اتفاق اشتباهی هستی وسط این جمعیت...

به اطرافم نگاه میکنم.... بگذریم. بگذریم...

+ تو اختیار زندگی داری, من زندگی را سخت مجبورم....

+ 2 *1

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۰۸
ترانه زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی