دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

درددل نوشت...

پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۱ ق.ظ

نمیدونم چیکار باید بکنم.

الله مدد الله مدد.... یا رسول الله مدد....

چیکار کنم خدا 😭😭😭

وقتی یکم پیششم چقدر خوشحال میشه ، چقدر دوست داره باهاش باشم...

چمه خدا؟

چرا انقدر انرژی ازم میره؟ باید یکیو انتخاب کنم

یا حال بدی خودم و حال خوب شدن خواهر

یا حال خوب خودم و بهتر نشدن رابطه...

نمیدونم چرا انقدر انرژیم می‌ره... شش ماه هفت ماه گذشت... دیگه بسه... دیگه باید یه کاری بکنم...

دلم می‌خواست زودتر همه چی تموم شه. کاش زودتر....

خسته م. خسته م. خسته م. توان ندارم. حالم خوب بود. واقعا حالم خوب بود. اومدن اینجا، پیششون بودم، انرژیم رفت. واقعا انرژیم می‌ره. بدنی حتی. سرم سبک شده بود باز. امروز می‌خواستیم بریم دکتر واسه سرگیجه ها و ضعف ها. اما گفتم دو روزه بهترم و نمیخواد. امشب دوباره اینطوری شدم. شاید ریشه روانی داره. چون دوباره که اذیت شدم اینطوری شدم. همین الآنم حتی.... یه جوری انرژیم می‌ره که هیچ کاری نمی تونم کنم...

یا حسین... چقدر دلم میخواد اسمت رو فریاد بزنم.... از ته قلبم... با همه وجودم....

چه کشتی نجاتی هستی یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام....

خودت کمک مون کن. 

کربلا که دعوت نکردی..... کاش بمیرم تا اربعین.... حسین من.....

نمیدونم باید چیکار کنم....

نمی‌دونم... خسته شدم ... عمیقا خسته شدم.... میدونم مسوولم و این چقدر حالمو بد تر می کنه... 

داشتم کمکش می کردم از لباسا عکس بگیره... اومد تسبیح رو بندازه گردنش... نذاشت. گفت نه. گردن من نه.... آخه چرا... چرا انقدر محکم... خدایا... چرا هربار یه چیزی می بینم؟

خدایا خسته م... خدایا من خودم شرمنده هستم.... چرا شرمنده ترم می کنی؟ خدایا حواست بهم باشه ها... خدایا حواست بهش باشه... خدایا به دلش راه پیدا کن.... خدایا....به دل هممون راه پیدا کن...

+ آنقدر انرژیم رفت که حتی ذوق تولد سودابه فردا هم رفت... یه ابر غمی اومده توی دلم که جز با بارش حسابی آروم نمی شه انگار...

++ امروز اومده بود اتاقم. تابلو «علی» که موسسه هدیه دادن رو یهویی برداشت و شروع کرد بوسش کردن... فطرت پاک بچه ..... اون از کجا میدونست چه آدم بزرگی هست صاحب این اسم... عکس نبود ک حتی بخواد بوسش کنه...

اسم بود. اما بوسش کرد. نه یه بار. چندین بار. چندین بار.

+++ خستگیامو میارم تو بغل خودت...خودت آرومم کن ❤😘.

کمک کن فردا کسی حالمو نفهمه. کمک کن سودابه خوشحال شه. کمک کن همه خوب باشن و راضی. کمک کن کسی نرنجه...

کمک مون کن...

قلبم.... همه چیم هدیه به شما یا الله... وقتی هیچی از خودم ندارم هدیه بدم بهتون... از هدیه و نعمتای خودتون میتونم تقدیمتون کنم...

کاش یه زندگی خوب داشتم که درست استفاده کرده بودم ازش... هدیه می‌دادم به شما یا الله...

اما افسوس که جز سربازی و گناه چیزی ندارم برای شما...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۷
ترانه زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی