معجزه ..
چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲ ق.ظ
یه اتفاقی افتاده!
الله اکبر...
هر دو تا عکس رو نگاه کردم دوباره. به اولی حس خوبی نداشتم!!! و به دومی حس خوب!!!
از خودش خواستم اگر خیر نیست مهر و فکرش رو از دلم بیرون کنه. و بیرون رفته! الان فهمیدم! انگار امشب پرونده ش برام بسته شد. خدایا شکرت😘😘. ممنووون ❤😘.
++ یه اتفاق معجزه طور:
هفته پیش خونه خواهر رفته بودم، حموم که بود با روشا، با مهری که سمیه از کربلا آورده بود نماز خوندم. بعد بقچه جانماز همراهم رو جا گذاشتم. بعد بعدا بابا برام آورد و دیدم تسبیحی که ندا آورده الحمدلله هست اما اون مهر نیست. به هنگامه هم پیام دادم که برام بگرده. بعد از چند روز که خبری نشد، دیدم توی همون بقچه جانماز بود.. در حالی که مطمئنو نبود.... خونه خاله اون روز که خاله شادی اینا بودن دیدم... خدایا شکررررت😘😘❤❤❤❤😘😘😘😘😘😘❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
۹۶/۰۷/۱۹