دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

همه هستی ام حسینه...

جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۳ ق.ظ

برای نماز صبح خدا لطف کرد و بیدارم کرد... ولی درحالی که قبلش خواب می دیدم... که توی مراسم امام حسین علیه السلام هستم... 

و اینکه دارم تصمیم می گیرم که کدوم رو برم... با الناز اینا رو یا موسسه رو...

حالم آشفته بود... یه جایی بود شلوغ بود، خونمون سالنش سرتاسر پنجره بود و مردم تو خیابون مون روز آخر عزاداری همه اومده بودن بیرون... همه دستا بالا... همه دعا کن... و من ترسم این بود که توی اون خونه دیده نشم که همراه جماعتم... یعنی مثلا بابا و خواهر که اومدن بالا، من از قبل سرگرم کار دیگه ای بودم... حس و حال عجیبی بود...

اینکه روز جمعه با نماز صبح بیدار شی و خواب عزاداری امام حسین علیه السلام پشت پرده چشمات باشه.... خدا قبول کرده باشه ازمون إن شاءالله ❤... با تکیه بر رحمت بی پایانش...

بعد وقتی داشتم وضو می گرفتم امروز، یاد این شعر افتادم که توی مراسم می خوندیم... همه هستی ام حسینه، می و مستی ام حسینه... سرود لبم حسینه... خواب هر شبم حسینه....

الحمدلله... خدا جونم شکرت خدا.... 

این شعره که:

خدا گوید تو ای خورشید زیبایی

تو ای والاترین مهمان دنیایم

بدان آغوش من باز است

شروع کن، یک قدم با تو

تمام گام های مانده اش با من...

++ من حیث لایحتسب....

+++ و من یتوکل علی الله، فهو حسبه...❤

هنوز خیلی مونده تا به اولین پله توکل هم برسم... اما وقتی میخوای که شروع کنی... خودش برات می چینه ... خود حضرت هم برات می ریزن... الحمدلله ❤😘...

++++ آقا.... مشهد...

بطلب، که بیام به حرم....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۴
ترانه زندگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی