دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

۲۶ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

می‌خواستم بهتون بگم قربون دردی بشم که تو درمونشی...❤❤😘😘😍😍

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۲۲:۰۹
ترانه زندگی

میخواستم بهت بگم که نمیدونم این درد چرا هست، اما ازش نمیترسم.

می‌خواستم بهت بگم که یعنی میشه این درد منو به تو برسونه؟

کمکم کنه بیام بغلت؟

می‌خواستم بهت بگم که یکم اذیت هستم ، از اینکه نفسم تنگه، سمت چپم درد می کنه، بی حالم، ولی اگه منو به شما برسونه عاشقشم. عاشق هرچی از جانب شما باشه.

میخواستم بگم قربون اون دردی بشم که شما بهم دادی... که شما بهم میدی...

می‌خواستم بگم که خودت مشخصش کن اگه هرچی قراره بشه...

می‌خواستم قربون این سنگینی رو سینه م بشم که نمی‌ذاره نفس بکشم...وه که چقدر شما رو عاشقم من خدای عشق دل من...😘

می‌خواستم بگم اگه جدی نیست کمکم کن بتونم درس بخونم، اگه هست هم که هرچیزی خودتون صلاح می دونید. دوستون دارم خدا جونم. بوس بوس بوس.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۲۲:۰۴
ترانه زندگی

می‌خواستم بگم فقط تو میدونی که چقدر تنهام .....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۶:۳۴
ترانه زندگی

می‌خواستم بگم هنگامه خیلی حرف رفتن می‌زنه... می‌خواستم بگم خدایا...

می‌خواستم بگم دارم تمرین تنهایی زندگی کردن رو میکنم، از فردا که همه میرن مسافرت جز من..

می‌خواستم بگم که خودت پناهم باش..می‌خواستم بگم از این غربت این دنیا... این دنیا با همه زرق و برقش...

می‌خواستم بگم قلبم شکسته و تو هر تیکه ش تو رو طلب می کنه ...❤😘

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۵:۲۹
ترانه زندگی
سلام خدا.
حرف دارم برات عشق جانم...
می‌خواستم بهت بگم که .... امروز ، بعد از درس دعا ۲ در کلاس آرام توسط دکتر ص، رفتم پیش هنگامه که با هم برگردیم. می‌خواستم بگم که نشسته بودم دور تر از او. ولی بعدش تصمیم گرفتم یکم کنارش بایستم. یکم بعد اینکه رفتم شروع کرد از ناخن کارش درباره دوره های آموزشی و ... پرسید. بعد گفت تو سرمه که یاد بگیرم که اگه رفتم بتونم کاری انجام بدم .... می‌گفت فقط همسرش راضی نیست هنوز یکم.
دوباره به فکر فرو رفتم. تا قبل از این حرف ها فکر میکردم راحت است تنهایی در اینجا بودن... اما راستش وقتی این چند روزه تصور می‌کنم حس می‌کنم سختی هایی هم دارد.... اما من از خدا می‌خواهم هرچه خیر هست پیش بیاید...
می‌خواستم بهت بگم که مرسی خدا که کمکم میکنی بهت نزدیک تر بشم.
می‌خواستم بگم خدا مرسی که امروز رفتم پیش هنگامه با هم برگشتیم. دارم سعی میکنم بهش نزدیک تر شم. می‌خواستم بگم مرسی خدا که راه رو برام باز می‌کنی.... می‌خواستم بگم که مرسی خدا.... مرسی...
امشب مهمون داشتیم. ونوس و مهین خانم اینا. 
باید اعتراف کنم که نمی‌دونستم مهین اینا هستن و وقتی اومدن من تو اتاق داشتم آماده می‌شدم و هی میگفتم چرا اینا صداشون شبیه صدای ونوس اینا نیست؟!
تا حالا هم ندیده بودمشون! جالب بود. خداروشکر. شب خوبی بود❤ . الحمدلله.
امروز بچه ها سرکلاس دکتر یه سری چیزایی گفتن که امیدوارم عقب نندازن برنامه هامونو. خدایا عمیقا دلم می‌خواد جلو بریم. کمک کن استپ نکنن برامون....❤😘 خدای گل عشق من... نیت ما رو که می‌دونی ....😘😘
می‌خواستم بگم که دلم تنگته... و مرسی که حالم از بودنت خوبه... و مرسی که می‌تونم همراه هنگامه باشم.
می‌خواستم بگم که .... صمیمانه شما رو عاشقم ....❤😘
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۶ ، ۰۴:۵۱
ترانه زندگی
سلام مهربون ترینم، وقتی باهات حرف میزنم، اثرش برام می مونه تا چند وقت بعدش. امروز حالم بهتر بود وقتی کنارم شما رو داشتم❤
خدا جونم می‌خواستم میشه خوب شم تا دوساعت دیگه؟ :(
روزه میخوام ....
می‌خواستم بگم که دلم تنگته. امشب حس می‌کنم راحت تر می‌تونم باهات حرف بزنم.
می‌خواستم امروز افطاری دکتر غلامی بود. توی مراسم کسی که قرآن می‌خواند این آیه رو خوند.... و اذا سالک عبادی عنی.... فإنی قریب....❤
دوبار هم خوندش. می‌خواستم بگم که هیچ کدوم اینا اتفاقی نیست. می‌خواستم بگم که ممنون عشق جان دلم ...😘😘
می‌خواستم بگم که مرسی ک با کلاس تفسیر آشنا شدم و شما بخوای رمش. می‌خواستم بگم مرسی که راه جلو پام میذاری.
می‌خواستم بگم که خدایا مرسی که انقدر خودت راه رو آسون می‌کنی..اینکه امشب راحت تر می‌تونم باهات حرف بزنم...می‌خواستم بگم مرسی خدا...❤❤😘😘😘
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۴
ترانه زندگی