دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

اگه با این حماقتش اخراج بشم چی؟ ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۰۴
ترانه زندگی

دیروز برای استاد تولد گرفتیم.

بعدا تعریف می‌کنم. الان میخوام چیز دیگه ای رو بگم..

می‌خوام بگم که باید یه فکر اساسی کنم برای اینکه مراقب خودم باشم. این فکرای لعنتی می خورن منو اگه یکم غفلت کنم ....

حالم خوب نیست هنوزم. هنوز اون گریه ای که باید رو نکردم.

دلم میخواد یه مدت دور باشم از همه. فکر کنم نیاز به خلوت و تنهایی دارم.

دلم میخواد برم تو اتوبان و فقط آهنگ گوش بدم.... دلم عمیقا مشهد میخواد.... اونجا می‌تونه حالم رو خوب کنه بی شک .... ب کمک و لطف خدا....

گریه میخوام. باید گریه کنم. باید بپذیرم چیو به چی داده... باید بی توجه باشم ب وقتی ک از تی وی صدای اذان پخش میشه و قیافش چه حالیه.. و خودشو کنترل می‌کنه چیزی نگه. باید چشمامون ببندم و مثل احمقا بخندم؟ گیجم. خدایا دستمو بگیر.... میدونم نباید خودمو سرزنش کنم، اما نمیتونم. گرچه خیلی دارم تلاش می‌کنم و واقعا از اولش خیلی بهترم. اما هنوزم....

از این بی حال شدنای یهویی خسته م. . . .

√ میدونم این حال بد رو شیطان هم دخیله ...  یاس کار خودشه..


آمده ام چو عقل و جان

وز همه دیده ها نهان

تا سوی جان و دیدگان

مشعله ی نظر برم ‌...


√ اوست گرفته شهر دل... من به کجا سفر برم ؟.........

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۸:۳۹
ترانه زندگی

چهارشنبه های هدیه ای ...

هفته پیش دنبال چوب بستنی تولد استاد.... هدیه استاد چ در واقع مهر خدا بهم.... این هفته دنبال جعبه کادویی استاد و هدیه دادن باران بهم.... نشر مثلث و خط کش و اینهمه ماژیک.....

خدایا...

خدایا دلم برات تنگ شده... حس میکنم امروز کم پیشت بودم . دلم میخواد گریه کنم. میخوام بیام تو آسمون دورت بگردم .....

خدایا خدا جونم خودت کمک کن فردا مراسم خوب برگزار شه به امیدخودت. استاد قبلش متوجه نشن. خدایا همه اینا بهانه ست. من تو رو می خوام.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۶ ، ۰۱:۵۲
ترانه زندگی

هوراا

خداروشکر امروز ماشین بردم اول رفتم کتابخونه با مرجان و بعدشم کلاس دکتر غلامی. کلی هم گم شدم و تو ترافیک و سربالایی بودم شکر خدا. برگشتنی هم ترافیک بود. الحمدلله که خوب بود. خدا جونم شکرت.

شب هم اومدم تو پارکینگ شکرخدا. ماشین کناری هم بود. اما خوب پارک کردم خب لطف خدا فقط ...

ب یاد حدیثی ک فاطمه سر کلاس گفت‌. از امیر المومنین ع که از هرچیز می ترسی برو توی دلش. امروز سربالایی و ترافیک و پارکینگ دقیقا همینطوری بود برام. شکر خدا... حرفای الناز و شیدا. مهرشون 😘😘

دوبار ماشین داشت میومد تو شکم ماشین که خدا هوامو داشت. الحمدلله. واقعا هم هردوبار تو خط خودم می‌رفتم یهو یکی میخاست لاین عوض کنه یا بدون راهنما و نگاه کردن میخاست از پارک بیاد بیرون. واقعا خداروشکر ....

+ یهو سرگیجه بدی گرفتم نیم ساعته. سرگیجه و سیاهی چشم. آبمیوه هم خوردم ک قند داره اما باز اثر نکرد. نمیدونم چرا.

میدونم دارم به معده م بد می کنم هیچی نمی خورم. اما واقعا میلم نمی‌کشه..

شکرخدا.


++ گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من / از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۱۳
ترانه زندگی

مثلا به این فکر می کنم اگه یهو بمیرم، چی میشه؟

تصادف مثلا، یا ایست قلبی حتی! یا.. نمیدونم چی!

+هیچی نمیشه اگه بمیرم ... فقط شهید نشدم. همین ...

میرم تو بغل خدا یعنی؟ جبران همه دلتنگیام میشه؟ مرهم همه زخمای از دوری م میشه؟


++ نمیتونم درس بخونم... فقط تو مغزم پلی میشه...

سلطان منی... هم شاه منی, هم ماه منی, هم مال منی... هم جانی و هم جانان منی...جانان منی...

یا فقط منتظرم تموم شه درسم , به نیمه ی شب برسیم و هدفون بذارم و گوش بدم که ...  بگذار تا مقابل روی تو بگذریم... دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۵۰
ترانه زندگی

چوب بستنی ها آماده شده شکر خدا.

انقد دوست ذوووق و هیجان دارم که امروز بدم بچه ها بنویسن و متوجه نشه استاااااد ❤😘😘😍😍😍


+ پدر شوهر سارا ...... خدا رحمتشون کنه 😓😔

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۲۵
ترانه زندگی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۴ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۰۵
ترانه زندگی

کلی کار دارم و هیچ کاری نمی تونم بکنم!

خسته شدم از این رخوت.

خلاصه کتاب، راجرز، بیست گفتار، گروهی آدلر.


شکمم صدااا میدههه گشنشه اما هیچییی نمی‌تونم بخورم. صبح دوتا چنگال کیک خوردم، دل پیچهه گرفتم‌. از استرس امروزه. میشناسم خودم رو.

الآنم سردمه. هیچ کاری هم نمی‌تونم بکنم. کاف.

منتظر خبر استادم. قرار بود خبر بده فکر کنم ساعت دقیقش رو.

نمیدونم چرا انقدر اضطراب دارم به خاطر حرف زدن! منطقی نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۳۱
ترانه زندگی

دارم هی وزن کم می‌کنم خدااااااا روو شکررر 💃💃

+ استرس دارم، امروز عصر خدا بخواد قراره با استاد حرف بزنم. این حجم از استرس بی سابقه ست :/ ! ب یاد نیچه و استیکراش 😁


دیشب تولد گرفتیم برای بهاره و شوهر عمه و بابا .... خداروشکر خوشحال شدن. هیچی اندازه این دیدن خوشحال شدنشون و غافلگیری شون کیف نمی‌ده.


بس ک خوب نمی‌خوابم این چند وقت، دیشب وقت خداحافظی بهاره گفت خیلی زحمت کشیدید خستگی از چشمات می‌باره هلیا جون. وای خدا ک چقد ناراحت شدم گفتم اینطوری نیست. اینم از مهمون نوازی این روزات :( 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۱۰
ترانه زندگی

خدایا یعنی می شه که این کادو خریدنا و اینا برای استاد، خوب پیش بره إن شاءالله؟ ❤😘

میشه خوشش بیاد و لذت ببره؟😍

راستی!

قرار شد إن شاءالله چهارشنبه ببینمش. احتمالا عصر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۱۱
ترانه زندگی