دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

دختر شیشه ای

طرح نقش سکوت بر قامت دلم

کلمات کلیدی

.

وای یعنی واقعا خداروشکر خوب شدم!

حال خیلی بدی داشتم. در حدی که نمیتونستم از تخت بلند شم تا دمنوشی که مامان آورده بود رو بخورم تا بهتر بشم.

نفهمیدم کی خوابم برد حتی. ولی چشمامو باز کردم دیدم خداروشکر خیلی بهتر شدم و حالم خوبه.


+ برم درس بخونم. دکتر غلامی این دو هفته به شدت فشرده است. امتحان و مقاله سروش هم مضاف بر آن.

گمان نکنم جمعه بتوانم بروم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۵:۱۸
ترانه زندگی

امروز خیلی خوب بود موسسه. نقاشی. جشنواره. برای خدا.

همینطوری طرح زدن.... الحمدلله.

استاد باهام مهربون بودن. دوسش داشتم رفتارشو😘.

بعدش کلاس دکتر خواب بودم کلا و حالم بد بود سرش.

بعدش اومدم خونه. عجیب بی قرار بودم. اومدم بخوابم. یه کار خوردم. قرص کوچیک ....

اومدم بخوابم و دیدم که صدای یخ ریز اومد.

آره. داره نوشیدنی میخوره دوباره.

نمیدونم.

هیچی.

همین.

+ مامان آویشن درست کرده بود برام. خدا خیرش بده. الان خوردم. مسخره ست اما آرومم کرد. نمیدونم خاصیت آرامش دهندگی داره یا نه. ولی امشب خوب بود واسم.

الحمدلله. خدایا شکرت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۵۹
ترانه زندگی

به این فکر میکنم اگه هربار توی جمعا، بعدش همین حال و همین طوری بود,

چقدر محشر می شد....

و حس میکنم باید این طور بشه.

حس اینکه فرصتام رو دارم از دست می دم....

و خدا هی می بارونه برام از رحمتش که برم سمتش. که بالاخره یادش بگیرم...

خدایا خودت کمک کن...

چقدر محشر و آرامش بود واقعا .... خدا کمک کن بیشتر و بیشتر بشه...

+ تو رو حس میکنم هرروز

با تمامی وجودم...

تو ببخش اگه بدم من

تو که رحمان و رحیمی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۴:۴۷
ترانه زندگی
امشب که گذشت یعنی دیشب خونه خاله بودیم. با اون حجم از بد اخلاقی ای که از صبحش داشتم و ... .
بدون هنگامه اینا و بابا.
یکم که گذشت، دلم آروم و قرار نبود. دلش میخواست پاشه بره همش. انگار تو دلش رخت می شستن! یه جوری بود. دلش موسیقی حمیدهیراد خواسته بود مثلا... روحش از حرفای زشتی که به شوخی گفته میشد اذیت میشد. کاری نمیتونست بکنه ولی. شایدم بلد نبود.
از وقتی اومدن خونه، حال خاصی داره. هنوز که هنوزن بیداره. اون آدم بد اخلاق صبح که فارس نمی کشید این فایلها رو گوش بده، الان داره فایلهای محرم و مناجات رو گوش میده. با خدا حرف میزنه. حالش خوبه با خدا.
میدونی؟ انگار اون انرژی منفی، اینطوری با خدا جبران داره می شه. اینکه خدا جبران می کنه....... خدا جبران می کنه...
و میدونی توی همین فکرا به چه نتیجه ای رسیدم؟ اینکه پس چرا از جمع های هنگامه و آخر هفته های بابا اینطوری نمیشم؟ چرا حالم بد میشه به جای این شوق و دلتنگی بیشتر به خدا؟
فکر کنم فهمیدم... چون پای #خودم ! در وسطه. چون منیته. چون خودم محورم. حتی اگه بگم که از این ناراحتم که مثلا به مقدساتم فحش میدن نه به خودم. با وجود همه این چیزایی ک سطحه و رو، تهش منیته. وگرنه چرا امشب که اونا نبودن اینطوری شد و وقتی هستن جنس گریه ها و ناراحتیام متفاوت میشه؟!  فرقه بین این دلتنگی عاشقانه و آرامش با اون حال...
خدایا خودت کمک کن مال خودت بشیم.
کمک کن ز تو جز تو نخواهیم....

+ عکس الهام از حرم امام رضا علیه السلام. دلم رفت❤❤...
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام...
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجک الشریف، ادرکنا...
اللهم عجل لولیک الفرج....
اللهم عجل لولیک الفرج...
اللهم عجل لولیک الفرج...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۴:۱۸
ترانه زندگی

ممنون که هستی خدا جونم.....

تو همین سکوت شب... حرف زدن برای خودت.... دوستت دارم....

چقدر آرامش بخشه این سکوت وقتی برای تو بگذره.....

دوستت دارم خدا.....

دلم میخواد انقد بزرگ شم که بتونم بمیرم برات.... کمترین کاری که از دستم برمیاد برای این همه جمال و جلال ِ بی نهایتت ... ❤😘

+ داری منو با قرآن ت دوست می‌کنی. دوستت دارم. ممنونتم...

ای که مرا خوانده ای

را نشانم بده...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۲:۳۷
ترانه زندگی

خدا جونم.... چقدر بزرگی.......

ممنون که این مسیرها رو سر راهم قرار دادی... من حیث لایحتسب.... ممنون خدا....وگرنه چجوری میتونستم پیدا ت کنم و داشته باشمت خدا.... خدا دوستت دارم.... الحمدلله. 😘. از بزرگیت هیچی نمیتونم بگم خدا جونم.... الحمدلله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۲:۰۱
ترانه زندگی

کلی از صوت های موسسه رو ریختم توی فایل موسیقی گوشیم...

از مشترک ها و عید غدیر و محرم و مناجات و ...

رندم رو زدم و ویس شب دوم پلی شد...

آخ که چقدر خوبه.... الحمدلله. چقدر خوبه که دوباره مرورشون کنم....

واقعا کشتی نجات هستن.... دلم محرم میخواد.... اون حس و حال خاص...

خدا جونم ممنونتم بهم حسین علیه السلام دادی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۵۶
ترانه زندگی

نمیدونم چرا امروز از دنده ی چپم....

دلم نماز خواست.

+ چرا انقدددد درگیر مادیاته؟ صرف اینکه طرف خونه یه میلیاردی داره یعنی خوشبخته؟

✓ خوشبختی رو معنی کن اول....

چقد یهو امروز خسته م.

حال ندارم فردا رو برم صبح موسسه. حوصله جمع ندارم. نمیدونم چیه که هی دلم میخواد کلی گریه کنم.... که با یکی دوبار سه بار آروم نمیشم....

+ یاد گریه های شب آخر توی حرم.... رو به روی صحن گوهرشاد..... هق هقا.... یاد دیروز.... گریه ها و اشک ها.... مناجات دوشنبه....

خدایا چقدر حال دلم خسته ست. چقدر فرسوده ست. چقدر دلم یکم رهایی میخواد خدا. خسته م از اینهمه انرژی خدا. خدا نجاتم بده. نجاتم بده. نجاتم بده.

یا جبار...

یا مبدل السیئات بالحسنات....

یا مبدل السیئات بالحسنات....

یا مبدل السیئات بالحسنات....

یا الله.....

یا جبار....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۳۲
ترانه زندگی
خدا جونم میشه اگه خیره خودت به دلشون بندازی؟ :(
واقعا احساس نیاز می کنم.... و نمیخوام به خاطر پول برم سرکار و از وظیفه سنگین تری که فکر میکنم به گردنمه جا بمونم :( .
خدا جونم....
شهدا جان.... شهدای کهف‌... شهدای عزیز. میدونم واقعا خواسته م مادیه. خدا خواهش می کنم :(. نمیدونم چقد گذشته، چهارسال، پنج سال. و واقعا راحت نگذشته. اونم چیزی که این همه دوست داشتم و دارم و الان فکر میکنم که با توکل به خودت میتونم بهش جهت بدم. به امیدخودت بتونم خوب ازش استفاده کنم. بتونم به آدمات کمک کنم... خدا جونم‌‌‌... خواهش خدا....
کاش بیست تومن از پول خمسش رو میداد من که ماشین بخرم. مگه نپرسیدن و گفتن واسه رفاه هم میشه؟ و شاید واسه من چیزی بیشتر از رفاه باشه...هدر رفتن وقت... خلوت کردنام با تو... حرف زدنام برات.... حرفاتو گوش کردن...عاشقی با خودت... کمک به بنده هات....
ولی در کنارش. قول میدم که سعی کنم مامان اینا رو تنها ندارم مخصوصا مامان. اون حس نیازش رو تامین کنم. یعنی خیلی زیاد مستقل نشم. خدا خواهش میکنم..... اگه خیره خودت پیش بیار برام. خسته شدم واقعا :( ....
چقد دلم کهف میخواد و نمیتونم برم. جمکران. خیلی جاها. خیلی کارا....خدا... خواهش میکنم خدا جونم.... میشه به دل باران بندازی که بگه بهشون؟ میشه به دلشون بندازی که قبول کنن؟ آخه اگه تو بخوای که چیزی غیرممکن نیست. خدا نمیتونم به امید خونه باشم. یا باید برم سرکار. یا یه پولی اینجوری برسه. نمی‌دونم. میدونم باید به امیدخودت باشم و اینکه من حیث لایحتسب خودت کمک کنی. خدا.....
خوش به حال باران که نون حلال می خوره....
خدا نمیدونم برم سرکار... پول دربیارم ماشین بخرم. یا اینکه نرم و پایان نامه رو جوری که خودت میخوای انجام بدم. میدونم دومی بهتره فکر کنم. ولی....
حتی واسه پایان نامه... جاهایی که باید برم... خدا جونم. کمک کن. کمک......
هرچی که خیره إن شاءالله.....
الخیر فی ما وقع......
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۱۶
ترانه زندگی
یهو امشب عکس پروفایل شیدا رو دیدم.
درباره اومدن شهدا بود. بهش پیام دادم چه خبره. گفت دانشگاهشون داره شهید میاره. بعد یکم بعد گفت که همین الان این پیام رو دادن که بقیه هم میتونن شرکت کنن... إن شاءالله قرار شد برم.... باورم نمیشه. الحمدلله. خدا جونم شکرت کلی ....❤😘😍.

+ مرجان امشب از شهید هادی پیام داد.
گفتم شهادت شون ۲۲ بهمن هست.
یهو یادم اومد چقد ارادت داشتن به حضرت زهرا سلام الله علیها و مداحی های پرسوزشون که از بقیه نقل شده. و مصادف شدن شهادتشون با فاطمیه این سال ها....
عجیبه. یهویی به ذهنم جاری کردن. الحمدلله. شب جمعه.
در ادامه پیام ها با مرجان نوشتم:
ای که مرا خوانده ای
راه نشانم بده

نوشت:
گوشه ای از کربلا
جا و مکانم بده...

+ شب جمعه....
خدا جونم شکرت عزیزدلم. الحمدلله واقعا.....
واقعا نمیشه شکرت کرد....❤😘😍
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۶ ، ۲۳:۰۵
ترانه زندگی